جشن تولد بود .نوزاد ۶ ماه خواهرشوهرم هی گریه میکرد یا من نگه میداشتم اروم میکردم یا خواهرش با شوهر خواهرش.یهو پسرم ک ۸ سالشه گفت عمع چرا بچه اوردی وقتی بلد نیستی مجبور بودی
اصلا این حرفارو جلوش نمیزنیم یهو برمیگرده این حرفارو میزنه
کاربر قدیمی هستم کار بر no aks ،،،،، خیلی وقته نبودم از سال ۹۶ عضوم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
پسر من پنجسالش بود ماه رمضون خونه مادر شوهرم همه افطاری بودیم بعد من و جاریم تو اشپزخونه بودیم مشغول کار هوا هم کرم بود مادر شوهرم و خواهر شوهرام همه رو مبل جلو کولر نشسته بودن بعد یکهو پسرم بلند گفت مامانی خوب خودت با دخترات جلو کولر نشستین عروساتم فرستادی اشپزخونه کار کنن یعنی هممون ترکیدیم از خنده هیچیکی نتونس توضیح بده .... بچه ها حرفای عجیب زیاد میگن.....