یه رمانه اسمشو یادم رفته ،،، در مورد یه دختره که خونه یه ارباب کار میکنه بعد اونجا خیلی اذیتش میکنن در حدی که دستشو میکنن تو تنور ،، خلاصه یه ارباب دیگه میاد خونه این مهمونی بعد این دختره التماسش میکنه که از اونجا ببرتش
اربابه هم میبرش کم کم عاشق دختره میشه