منو جورجی که با هم دید قیافه ش تو رفت خلاصه زدیم رقصیدم اینا شام هم خاویار داد شوهرم به همه با برنج شمال خیلی خوش گذشت که یهو شوهرم میکروفن از دیج ی گرفت شروع کرد به سخنرانی
یه شعر بلند که داده بود قمیشی مرحوم نوشته بود از قبل آمده کرد بود برام خون دوباره گریه گرد به زور آرومش کردیم دست پاش میلرزید بعدش گفت یه کادو میخوام به عشق اول آخرم بدم منم بگم برام دا کادو عادی شده بود این وسط میدیدم که جنیفر حسودیش شدا