ازدواج میکردم اما نه با همسرم
خیلییییییییی مثلا عاشقانه ازدواج کردیم و همو میخواستیما اما نشد اونی که باید بشه
شاید باید با اونی که پدرم صلاح میدید و سنتی بود ازدواج میکردم شاید اینطوری طور دیگه ای میشد
انقدر اشتباهات داشتم که ازدواج توش گمه ، از رابطه های اشتباه ، باورهای نادرست، بچگی کردن و احمق بودن ، رشته تحصیلی و کار و ....
تموم زندگیم اشتباه بوده
دوست دارم برگردم به ۲۰ سال پیش همه چی رو باعقل الانم و باورهای الانم، اعتقادات الانم درست کنم بیام جلو
گرچه الانم که کامل نیستم ولی بالاخره از اون موقع عاقل تر شدم
ولی حیف که هیچوقت نمیشه
بعضی وقتا دلم میخواد از خواب پا شم ببینم همه چی خواب بوده
ولی خب از شوهرم راضیم ، خداروشکر دخترم هم دلخوشی قشنگ زندگیمه
با همه اشتباهات گذشتم ولی خدا خیلی هوامو داشته خداروشکر بابت همه چیز
واقعا خدا هیچوقت ما بنده هاشو فراموش نمیکنه
ازدواج می کردم ولی با درایت و تیز بینی همسرموانتخاب می کردم
۱۷ سال از زمان عقدم میگذره.بله ازدواج که میکردم با همسرم اما یه سری از اشتباهاتمو هرگز تکرار نمیکردم هرگز
۱۶سال شد نمیدونم 🙄راستش خودمم الان اینجوریم🙄یه حس خنثی هم خوبه هم بد یعنی به خاطر عذاب وجدانش الان خوب شده اما 💔💔💔شکستنی میشکنه دیگه بند زدن نداره 💔مچاله شده مچاله میشه دیگه اتو کشیدن نداره💔الان فقط خستم خسته تر از اون که بخوام دلیل بیارم
۱۳ سال میگذره و حتما ازدواج میکردم باهاشون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
