خواهرم ۷ سال از من بزرگ‌تره ، وقتی من مجرد بودم ازدواج کرد و جدا شد با یه دختر ۳ ساله، بعد با مادرم و دخترش زندگی میکردن منم مجرد بودم پیششون بودم، یه بار سر دوست پسرش منو شب از خونش بیرون کرد نمیدونستم کجا برم، از بچگی خیلی اذیتم میکرد و اخلاقش کلا تند و بده، الان من ازدواج کردم شوهرم وضع مالیش خییییلی خوبه یه پسر هم دارم الانم باردارم، اون هنوز مجرده و خودش سرکار میره، من از وقتی ازدواج کردم خیلی بهش کمک میکنم البته به کل خانوادم، از اون موقع همه چی واسه بچش من خریدم مثلا تبلت اسکیت تخت کلاس ورزشی، و واسه خونشون ماهی دوبار خرید خوب میکنم، ولی انگار با من دشمنه فشنگ حرکاتش و حرفاش انگار خیلی بدش میاد من وضع مالیم خوب شده، همش باهام لج میکنه، جبهه میگیره بهم انرژی منفی میده، خستم کرده
اشتباه نکن
خودت حسودی
قطع رابطه کن دستت نمک نداره
درکش کن
خوبی از حد بگذرد .......
بنظرم نباید اینقدر کمکش کنی
عزیزم تو ب خوبیات ادامه بده ندیده بگیر کاراشو دعا کن انشالله یه روزی قلبش روشن بشه و یه روزی خدا هم یه سرنوشت خوب براش رقم بزنه
کسی ک قدر تو نمیدونه محبت نکن عزیزم فقط خودت اذیت میشی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
