میگه کور بودم.
میدونی شوهر من اصلاً فکرشو نمی‌کرد من بهش جواب مثبت بدم.
مادر شوهرم به مادرم گفته بود من نا امید شدم از ازدواجش. میگفتم یه بیوه یا مطلقه گیرش بیاد عالیه.
حالا منه بد بخت دانشجوی ترم آخر ریاضی علم و صنعت بودم.
به قرآن خودش و مادرش در روند خواستگاری همش از ظاهرم تعریف میکردن. به جان مادرم همه چیم نرمال بود.
تا تونستن منو کوبیدن. استدلالشان هم این بود که باید تحقیر کنن که براشون شاخ نشم.
نمیدونم بعد عقد چرا معادلاتشون رو تغییر دادن.
میدونی جالبیش کجاست
اونجا که تا موقعی که پسر مجرده سگ هم حسابش نمیکنن
بعد که زن میگیره
تازه یادشون میاد که پسر داشتن و چقدر هم براشون عزیزه
خدا عقل بده واقعا
راست میگی
من تا حالا ندیدم یه مرد بگه زشتم
دیدم مثلا بگه تیره اس پوستم یا فلانه ولی به عنوان عیب بازگوش نکرده
تنها چیزی که مردا روش حساسن موهاشون هست واقعا کم پشتی مو رو عیب میدونن
دیگه دماغ بزرگ و کوچیک چشم کج‌و راست‌و بزرگ و کوچیک و بادامی و چاقی و لاغری اصلا واسشون عیب نیست خیلی هم مینازن به خودشون
نمیدونم راستش.
مادر شوهرم زیبا هست ولی اخلاقش صفره برا همین پدر شوهرم ازش راضی نیست و رابطه خوبی ندارن.
شوهر منم پسر بزرگه بود انگار مادرش خیلی بهش وابسته بود. برا ازدواجشم تلاش میکردا.
ولی نمیدونم چرا زندگی مارو بهم ریخت
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
