بچه ها من هرزگاهی که کار مهمی پیش میاد میام خونه خودم میمونم( هنوز عروسی نکردم) ، مادر همسرم از همسرم دائم در حال گرفتن اطلاعات هست. از خودم چیزی نمیپرسه چون جرات نداره . مثلا زنت اشپزی میکنه؟ (من دانشجوام میترسه به شکم پسرش نرسم) آشپزیش خوبه؟ نهار چی خوردید؟ شام چی خوردید؟
علاوه بر این ها به همسرم گفته زود عروسی کنید بچه بیارید سنتون رفته بالا و ...
وای مگه یه آدم چقدر میتونه فضول باشه . دوس دارم اینا رو ب ممن بگه جواب بدم دلم خنک بشه
جواب نده بی محل کن بعد یه مدت میاد دستش
همسرت نباید اطلاعات بده توجیهش کن .اگراطلاعات نده اونم کم کم بی خیال میش بدر بسته میخوره دیگ نمیپرسه
به شوهرت بگو بهش گوشزد کنه
به نظرم برو بهش بگو میشه تو زندگیمون دخالت نکنین من ناراحت میشم
ببین عزیزم،فایده نداره،تو‌باید به همسرت بگی که گزارش نده،بگو‌عزیزم با جوابای متفرقه بپیچون،بذار انقد امار نگیرن،من راضی نیستم مسائل هرروز خونم به‌گوش دیگران برسه،حتی به مادر خودمم نمیکم
از کجا میدونی اینارو میپرسه
خیلی فضوله به اون چه ربطی داره
کار شوهرت هم زشته میاد حرفهای مادرش رو به شما میگه ممکنه حرفهای شما رو هم به مادرش بگه
تو غذاش مرگ موش بریز
چند سالتونه مگ
