محیط کاری همسر و حساسیت من

تو یه مغازه ان؟چجوریه؟

وا خب خوبه که 

جلو دختره گفته واسه تو میخاد،. یعنی جلو اونا ابراز کرده که تو فک توعه و بهت اهمیت میده

حالا خوب بود اصن اسمی از تو نمی‌آورد 

حساس شدی شدیبیییید 

به نظرم یا مدت افکار منفی رو از خودت دور کن 

به همسرت اعتماد کن

اونجا میری به همسرت جلو اون دخترا زیاد توجه

کن

به همسرت بگو میام اونجا خیلی بهم توجه کن حساب کار دستشون بیاد ببینن خانوم به این قشنگی داری(با خنده و شوخی) 

بخدا این چیزا بیشتر از تجسس جواب میده

 اخ حرف دل منو زدی ..

منم سر همین موضوع ۱۲ روزه باهاش قهرم 

حساس شدی عزیزم درکت میکنم منم همینجور بودم دست خودمم نبود عصبی شده بودم سر هرچیز کوچیک بهم میریختم وزن کم کرده بودم عجیب

اما خب بعد یه مدت انقد ک بحث و جدل داشتیم باخودم فکردم شاید ازش فاصله بگیرم برام بهتره باشه کمتر گیر دادم هی رو خودم کار کردم چش ببندم رو کاراش حرفاش و تاحدود خیلی زیادی موفق شدم

سعی کن زیاد به این چیزا فکر نکنی و گیر ندی به همسرت خودتو سرگرم کن کمتر فکرای منفی کن از کجا میدونی شاید اون دخترام هرکدوم کسیو داشته باشن تو زندگیشون

میدونی مغازش جوریه ک دید نداره از بیرون 

ینی داخل مغازه کار میکنه اما هنوز ویترین و اینا نگرفته برا همون رورنامه زده بود شیشه هاش داخل دیده نشه .

گفت یک شاگرد خانم بیارم‌ نصف روز 

گفتم‌چرا شاگرد خب من میام کمکت ..

گفت ابم‌با تو توی یک‌جوب نمیره 

دیگه منم گفتم‌اره دیگ مغازت مکانه کی  خبر داره اونجا چ غلطی میکنی صب تاشب براهمونم‌نمیذاری من بیام 

دیگه گفتم اوکی منم میرم با یک‌اقا تو محیط بستهکار میکنم توام هرکیو خواسی بیار مشکل نداره

 کارش جوریه ک باید کسی باشه ک مسلط باشه 

گفتم یک اقا بیار 

میگه کدوم اقایی با این حقوق میاد کار کنه 

خلاصه خواهر یس تو گوش خر خوندم 

منم نسبت ب ی خانم تو محل کار شوهرم حساسم اما حالی شوهرم نمیکنم فک کنه خیلی جذابه منم نگران چیزی هستم منتهی غیر مستقیم گفتم حواست باشه مث همیشه جوری تو محل کارت باش ک همه مثال بزنن فلانی خیلی اهل کاره و جدیه

منم‌همینطور 

ازون روز جای خوابمو جدا کردم

کلا هم باهاش صحبت نمیکنم  حتی در حد سلام 

اصلا نگاهشم نمیکنم..

خیلی ازش سرد شدم دیگه حسی بهش ندارم