بحث ما سر مردم بد موقع فامیلای شوهرم بود پدرشوهرمم که کل شهر میشناسنش تا چهارماه صبر میکرد برای هر مرده من حرصم میگرفت عروسیم میوفتاد عقب زندگیم رو هوا بود خداروشکر گذشت تموم شد
آره. سر یهو و به مدت محدود، لوس و بچه ننه شدن شوهرم! یعنی یک صدم کارایی که توی اون چند ماه کرد تو کل هفت سال دوستی و چهارسال ازدواج نکرده. من فقط تحملش میکردم.