اولش می خواست حالشو بگیرم ولی گفتم حساس نکنم کارو بهتره
باورتون نمیشه فقط کم مونده بود با دیدن شوهر من غش کنه
البته شوهرم چشمهای قشنگ و جذابی داره
هیچی هر بار همین مسئله بود وووو
بدبختی فروشگاه قیمتهاش عالی و جنسش جور بود همیشه اونجا می رفتیم
تا اینکه یه بار که من رفته بودم برا خرید ته فروشگاه دیدم دختره داره میره سمت همسرم
من آروم از پشت قفسه ها رفتم ببینم چی میشه
دوستاش هی بهش اشاره می کردن این نمیفهمید
دیدم داره به شوهرم شماره میده
شوهرم بهش گفت من مجردیم پاک بودم .آدم زن دار متعهده دنبال بی حیایی مثل تو راه نمی افته
حیف خانم گلم رو نکرده که ول کنم دنبال تو بیفتم
من به روی همسرم نیاوردم
از هفته بعدش همسرم گفت نریم اونجا و نرفتیم
چند رو.ز پیش دختره رو دیدم یه بچه به بغل داشت
رفتم جلو بهش گفتم دیدی چیزی که زیاده شوهر
بهم گفت چیزی هم که زیاده هرزه هایی مثل من .....