شروع کردن بیزینسم
تموم کردن دانشگاه
ازدواج
بچه
یه بدن خوب و سالم بسازم
مهاجرت
عمل زیبایی
خونه و ماشین بخرم
شخصیتمو کامل تر کنم
دو تا زبان یاد بگیرم
وای نه به خدا
پسر بزرگم عشق درس و مدرسه‌س
خودمم حرص ندارم بچه‌هام دکتر بشن. پس از نظر درسی آزادم.
دیگه پوشک کردن کوچیکه نیست. دستشویی بردنش نیست. وق زدن و گریه کردنش نیست. درسته نوجوون میشن ولی واقعا راحت‌تره برام تا الان.
دوتاشونم میخوام بفرستم کلاس رزمی. بزنن همدیگه رو بکشن ولی الان کوچیکه فقط میخوره بزرگه فقط میزنه. رواااااانی شدم از دستشون😭
ده سال دیگه 🥺
دلم میخواد یه ماشین جدا داشته باشم
دخترم با تربیت بزرگش کنم
یه معلم عالی و مفید باشم
کلاس خیاطی برم و برای دل خودم خیاطی کنم
چند تا شعر بگم
بله شنیدم اطرافم میگن بچه که بزرگ میشه مشکلاتشم باهاش بزرگ میشه. ولی پسر بزرگم الان 6 سالشه. به جان خودش نمیخوام حتی یه لحظه برگردم زمانی که کوچیکتر بود. یا حتی نوزادیش🤦♀️سال به سال که بزرگتر میشه شرایطم بهتر میشه. بیشترین درگیریم الان با کوچیکه‌س که 2 سالشه. کاش الان 6 سالش بود😩
منم یه شش ساله و یه سه ساله دارم، هر دو پسر. هرچند که از صبح تا شب اذیت میکنن و همین الان با بزرگه شدیداً دعوا کردم... ولی همیشه فکر میکنم حیف که دارن بزرگ میشن! کوچولوییشون بامزه‌ست. دلم تنگ میشه برای این روزا.
گرچه بالاخره عمر میگذره، انشاالله سالم باشن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
