2777
2789

سلام دوستان خوبین روزتون بخیر باشه انشالا

در مورد موضوع تاپیک چند روز پیش خیلیا پرسیدن ک نتیجه چیشد گفتم شاید نیاز باشه ی تاپیک بزنم و ادامه رو توضیح بدم و سریع قفل میکنم چون دوس ندارم قضاوت بیجا کنن چ منو چ خاهرشوهرم رو


من توی تاپیک قبل نمیتونستم مستقیم اسم خاهرشوهرم رو ببرم و اگه هم از اسم مستعار استفاده میکردم قاطی میکردم

بنابراین گفتن کلمه خاهرشوهر من دلیل بر این نیست ک من اون رو ب چشم خاهرشوهر میبینم یا دوس نداریم همو


ممنون از صبوریتون از قبل تایپ کردم سریعا میذارم

لطفا کامنت نذارین🌺

اون روز بعد از دعوا من خیلی عادی نشستم پیش خاهر شوهرم و داشتم براش تعریف کردم ی داستانی رو پایان حرف من بلند شد رفت اون سمت کلا نشست و فاصله گرفت منم حقیقتا بهم برخورد اما هیچ عکس العملی نداشتم( برای شام خونه ی پدربزرگ همسرم دعوت بودیم) و اخر شب دخترا گفتن ک ما دوس داریم بمونیم  و درس سنگینی نداریم بمونیم ماهم گفتیم ایرادی نداره و خدافظی گرفتیم ک حتی جواب خدافظی منو ندادن من از عمد دوباره با صدای بلند خدافظی کردم ک گفت بسلامت

اومدیم و من چون خیلی حالم بود و حرص خورده بودم خابم نمیگرفت شوهرمم توی حال داشت فوتبال میدید نزدیک ب ساعت ۴ صبح.

با مشورت از خیلی از نینی سایتی های رفتم ب ارومی موضوع رو با شوهرم درمیون گذاشتم

و دست خودم نبود نزدیک نیم ساعت صبحت هام طول کشید اما مثل بید میلرزیدم کلا همیشه اینجوری میشم و اشکام تند تند میریخت رو پام هق هق میزدم

داستان رو خدا شاهده بدون یک درصد کم و زیاد براش تعریف کردم و گفتم حرف های دخترا رو هم بشنو شاید من از عمد ی چیزی رو نگفتم و ب نفع خودم گفتم شوهرمم خیلیییی ناراحت شده بود برام و دید ک چجوری دارم میلرزم و اینا..

منم بهش گفتم من فقط بخاطر توعه ک موندم توی این زندگی برام خیلی اهمیتی نداره ک تکلیف دختر خودمون یا خاهر های تو چی میشه

من از علاقه ای ک ب تو دارم موندم و از زندگی ک دارم راضی نیستم من سر ی اشتباه و بچه بازی و نادانی ازدواج کردم و هیچوقت فکر نمیکردم عاقبتم همچین میشه و الان خیلی پشیمونم و اگه برگردم عقب هیچوقت قبولت نمیکردم . امیدوارم ی روزی ی چیزی ازت ببینم ک بتونم راحت ازت دل بکنم و جدا شم


شوهرم قرمز شده بود و گریه میکرد و گفت من باید یکی از دختر عمو یا دختر عمه های خودمو میگرفتم تا بفهمن فرق بین ظلم و محبت رو


تو پیش ما بدبخت شدی ما قدر تورو نمی دونیم

باید خاهرم میدید تا میفهمید نامادری چیه

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

دوستان در مورد تمام موضوع هایی ک گفتید و من گفتم ی توضیح کاملی میدم

در  مورد ارث بعد از فوت پدر و مادر همسرم، ارثی نمونده بجز  ۵۰،۶۰ میلیون بدهی ک شوهرمم اون تایم سرباز بوده و وام میگیره و و بدهی ها رو صاف میکنه( + دیه پدر شوهرمم میدن بجای قرض های و وام های ک خودپدرشوهرم داشته)


و دیه مادر خانواده میمونه ک اقوام میگن تقسیم بشه برای ۳ بچه اما شوهرم سهم خودش رو نمیبره و میده ب دخترا

و ما ازدواج کردیم و از صفر شروع کردیم و شوهرم فقط ی ماشین داشت

اومدیم بعد از ۳ سال تمام سرمایه امون رو گذاشتیم ۳۰۰ تومن خاهر شوهرامم گذاشتیم ی خونه دو طبقه خریدیم یکی برای اونا یکی برای ما

و این وسط عموو پسر عموشون کلاهبرداری کردن ازمون ب علاوه ی خونه ۱ میلیارد پول و طلا سرمایه ای ک دستمون بود رو هم بردن


شوهرمم ی جای برشکست شد و مجدد وام گرفتیم قرض ها رو بدیم و ۱ میلیارد هم ب بانک و بعضی از اقوام نزدیک ک دستی گرفتیم ازشون بدهکار شدیم


این بود قضیه میراث ک این همه بهم گفتین تو بخاطر میراث اومدی بوی پول اومده بهت و...

طمع حقوق کردی و... در صورتیکه خدا شاهده من چند ماه بعد ازدواج همسرم گفت ک حقوق داریمو..

ی نفر هم بهم گفته بود پولشون رو میخوری خونشون رو خوردی حالا هی مثل گربه میچکی تند تند بچه میاری


اجیل رو میخوری نوتلا میخوری  زبونتم درازه

مگه خونه بابات چی بودی حق نداری حالام اگه هرچیزی بشه اعتراض کنی🥲

من دخترم ۵ سالشه تقریبا نمیخام فاصله بچه هام زیاد بشه و شوهرمم عااااااشق بچه است من نمیتونم بگم دخترا کوچیکن من بچه نیارم چون سنمون بالا میره و دوس دارم اختلاف سنیمون با بچه هام کم باشه

ی چیز سلیقه ایه بهتره ک دخالت نکنیم توی این موضوع ها



راستی اینم بگم من تا دوسال اول ازدواجم حتی براشون تخت گرفتم و گذاشتم توی ی اتاق و همه مث خابگاه کنار هم میخابیدم بعد از دوسال ب اجبار شوهرم جاهارو جدا کردیم


و همه چ از قوم چ خیش حتی خانواده خودمم باورشون نمیشه من با همچین سنی دارم دوتا دخترو بزرگ میکنم ب بهترین نحو احسن

و همه ازم تشکر میکنن

دیشب شوهرم و خاهر بزرگش باهم صحبت کردن توی اتاق

و شوهرمم مشخص بود ک طرف منو گرفته بود  و منطقی حرف زده

و خاهرش گفته بود ک منو زن داداش هیچوقت باهم مشکلی نداشتیم حتی توی این ۵،۶ سال چند بار بحث داشتیم سر بچه ها بوده و من هیچ مشکلی توی اخلاقش با ما نمیبینم فقط حق نداره ب کوچیکه اعصابی شه حتی اگه مقصر هم باشه

شوهرمم گفته بود زن داداشتون حتی اجازه داره اگه کار اشتباهی کردید بهتونم سیلی بزنه خودتون میدونید ک ادمی نیست حسود با لجباز باشه و فقط خوبی شما رو میخاد

و اونم تایید کرده بود

من ی جایی رفتم دسشویی شنیدم ک خاهرش داشت میگفت اون ینی من بهشون گفتم من لطف میکنم غذا میذارم جلوتون ب امااام حسین


منم شاخ دراوردم ک داشت همینقدر قسم الکی میخورد شوهرم ک اومد بیرون بهش گفتم من این حرفتون رو شنیدم و خاهرت الکی قسم خورده و تاوان داره ب درگاه خدا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  13 ساعت پیش