من یه دختر ۴ساله دارم یه ۴ماهه شوهرم ۱۴روز خونه نیست تو اون ۱۴روز مامانم هی اصرار میکنه بیا اینجا حوصلمون سر میره و من اصلا دوست نداشتم بیام ولی چون خیلی اصرار کرد اومدم
عزیزم به نظر من بگو ناراحت شدی تا متوجه کارشون و ناراحتی شما بشن،حالا شاید براشون مهم نباشه و یا توج ...
نه براشون مهمه چون هرکاری داشته باشن من یاشوهرم براشون انجام میدیم دوتا برادر بزرگ دارم که حتی یه قبض برای بابام پرداخت نمیکنن هرکاری باشه یا به من میگن شوهرمم که اژانس در اختیارشونه
هروز برنامه بچین ببر پارک یک ساعت یا ببر پیاده روی
پارک ازمون دوره ولی هرروز میریم تاب میخوریم تو خیابونا یا بچه های همسایه رو میگم بیان پیش دخترم زندگی بهم میریزن ولی کاریشون ندارم فقط میگم خوشحال باشه بچم
تازه دو روزه اومدم اینطوری کردن شوهرم یه هفته رفته از روزی که رفت هی زنگ زدن بیا هی بهونه اوردن تا مامانم گریع کرد گفت تو قهر کردی نمیای دلم سوخت رفتم گفتم مادره دلش میشکنه
بگو کار دارم دلشونو نشکن یه نصف روز بهشون سر بزن که دلخوری پیش نیاد
خونمون دوره از مامانم نمیتونم هی برم وبیام براهمین نمیذارن برم وقتی شوهرمن میاد ارامش نمیذارن برام هی زنگ میزنن بیا بیا کلا میگن کل ماه اینجا باش ولی ما هرکار خواستیم بکنیم بابچه ات تو چیزی نگی
بخدا میگم پدر مادرمن دلم نمیاد اصلا نارحتشون کنم ولی رو دخترم خیلی حساسم دوس ندارم کسی بزنه اش یا اذیتش کنه اینا میگن چون اون بچه است اشکال نداره بزنش یا میگن تقصیردخترته