2777
2789
عنوان

عجیب ترین سرگذشتی که شنیدین چی بود

| مشاهده متن کامل بحث + 6279 بازدید | 77 پست

مادربزرگ خدابیامرز  یکی از اقوام نزدیکم وقتی دبیرستان میرفته استادش عاشق شده باهاش ازدواج کرده چند سال بعدش هم شوهرش فوت میکنه خودش تنهایی4 تا بچه بزرگ میکنه....  


و جالب اینجاست منم توی اون دبیرستان درس خوندم کلا خانوادگی اونجا درس خوندیم عمه هام خواهرم حتی مادرشوهر خواهرم، دختر عمو هام همه... 


کلا این مدرسه فکر کنم حدود 60 یا 70 سال قدمت داره البته پارسال دیگه در مدرسش رو بستن ماهم انتقال دادن جای دیگه


ما چقدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم، روزی می ‌آید که آیندگان به خرافات ما خواھند خندید.                                                                                                                                 زندگی کردن نادر ترین اتفاق جهان هستی است،بیشتر مردم فقط وجود دارند،همین...                                                                                بعضی مواقع باید صدمه ببینی تا چیزی رو درک کنی زمین بخوری تا رشد کنی ببازی تا بدست بیاری چون بزرگترین درس های زندگی از طریق درد یاد داده میشن
نفهمیدن چرا؟

شوهر داره و یه دختر


با ی مرد متاهل دوست شده(رابطه و اینا)..مرده هیلی لات و فوق پولدار

یکی میگه پسره سر ی مسئله ای زمین ب نامش کرده و دختره دیگه پس نداده 

یکی میگه عکس خودشو دوست پسره رو فرستاده واسه زنش و...


نکته جالبش عدالتی بود که برا دوتا خائن برقرار شد

زنه که ۸۰ درصد سوخته و داره میمیره

دوست پسرو گرفتن و زندان

و ابرویی که بر باد رفت



او در بر و ایام به کام است...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

زن عمو بابام عموشو کشته با دوس پسرش فرار کرد گرفتنش انداختنشون زندان دخترشم خونه عموم بردن بزرگ کردن ...

الان ازشون خبر داری؟

جفت شیش هم که بیاری اگر به موقع نباشه به درد نمیخوره.....ــــــــــآخرش یه مشت خاکه و یه فکر آــــــــزاد

مادربزرگم میگفت بچه بودن یه دخترفقیر که محتاج نون شب بودن میگفت همبازیشون بوده بعدمیگفت ماالنگوبدل وانگشتربدل تودستمون میکردیم میگفت این دخترمیگفت حیف این دستام نباشه که بدل بندازم گفت رنگ وروش زردولاغربود وقیافه انچنانی نداشت پونزده سالش میشه پسر یه خان ازچندروستااونورتردختره رومیبینه عاشقش میشه وازدواج میکنه پسره از خارج کشوراومده بود گفت یه عروسی براش گرفته بودن ولی گفت اون دختردیگه اصلا ایران نیومد

گاهی انسانم آرزوست
شوهر داره و یه دختر با ی مرد متاهل دوست شده(رابطه و اینا)..مرده هیلی لات و فوق پولدار یکی میگه ...

ولی همه خیانت کارا اینجوری کارما پس نمیدن....

جفت شیش هم که بیاری اگر به موقع نباشه به درد نمیخوره.....ــــــــــآخرش یه مشت خاکه و یه فکر آــــــــزاد

پدر بزرگم سر مادربزرگم هوو آورد خیلی هم وضع مالیش خوب بود ولی زن و بچه شو توی فقر مطلق ول کرد جوری که از گرسنگی بیهوش میشدن مادربزرگم با جان کندن بچه ها رو بزرگ کرد و بچه ها از سن کم کار میکردن و همه هم موفق شدن ، مادر بزرگم خدابیامرز سید بود  نفرینشاش خوب می‌گرفت دعاهاش هم همینطور اون موقع که تحت فشار بود دم غروب رو به قبله کرد رو به آسمون خدا رو صدا کرد و شوهرشو نفرین کرد گفت الهی یه طوری بمیره که توی قبر جاش نشه 

عموهای ناتنیم کل ثروت پدربزرگ رو ازش گرفتن سیر کتک مالش کردن و توی اتوبان ولش کردن اونم توی فقر و تنهایی توی حالت نشسته مرد و همون طوری خشک شد بوش که در اومد فهمیدن مرده و چون خشک شده بود مجبور شدن از کمر بشکننش تا توی قبر جا بشه مادربزرگم با عزت و احترام پیش دخترش و دامادش زندگی کرد و با عزت احترام فوت شد دامادش میدونست مادربزرگم کباب دوست داره حتی اگر بودجه ش نمی‌کشید  واسه همه کباب بگیره واسه مادربزرگم تنهایی کباب می‌گرفت صداش میکرد سید بزرگوار 

باز خاکستری شدی‌ یا وضعیت سفیده ؟ خوندن اینجا ارزشش رو داره که به هدفت دیرتر برسی ؟ ولگردی رو بذار کنار دختر برو به کارت برس 💵💲💸یه ضرب المثلی وجود داره که میگه میخوای نفهمم بسوزی ؟ این یعنی طرف انتخاب می‌کنه که نفهمه تا با نفهمیدنش تو رو بسوزونه ، اگر بخوای باهاشون وارد جر و بحث بشی انقدر توی نفهمیدن ثابت قدمن که هرگز اون بحث به نتیجه نمی‌رسه ، از یه جایی به بعد کلمه ها نمیتونن این سطح از نفهمیدن رو پوشش بدن و چون طرف برای نفهم موندن به ابزار نیاز داره ممکنه به فحاشی هم رو بیاره یه نصیحت دوستانه برات دارم به محض اینکه دیدی طرف مقابلت انتخاب کرده که نفهمه تا بسوزی به جای سوختن دست از تلاش برای فهموندن حرفت بردار چون این آدم انتخاب کرده که نفهمه این امضا رو اینجا گذاشتم که یادم بمونه اگر حرفم رو گفتم و باز طرف مقاومت داشت نسبت به فهمیدن و داشت پرت و پلا می‌گفت به خودم یادآوری کنم که دست از تلاش بردارم چون این آدم انتخاب کرده که نفهمه ، اگر من یادم رفت شما یادم بیارید 😁 تجربه زایمان طبیعی بسیار آسون https://www.ninisite.com/discussion/topic/14642819/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D9%85-%D8%A8%DA%AF%D9%85

مادربزرگم میگفت بچه بودن یه دخترفقیر که محتاج نون شب بودن میگفت همبازیشون بوده بعدمیگفت ماالنگوبدل و ...

بعد عروسی حتما دیگه لاغر و زرد نبوده😁

جفت شیش هم که بیاری اگر به موقع نباشه به درد نمیخوره.....ــــــــــآخرش یه مشت خاکه و یه فکر آــــــــزاد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792