ببینید من بهش به رلم گفتم که دیگه فقط شبا میتونم باهات حرف بزنم خواهرم اومده اتاق من بمونه موقع خواب میتونم تلفنی باهات حرف بزنم با این حال هر وقتم زنگ میزد برا چند دیقه باهاش حرف میزدم اینم بگم همیشه من میرم تو دعوا ها معذرت خواهی میکنم و زنگ میزنم و پیام میدم همیشه شبا میبینم خیلی وقته گذشته پیام نمیده خودم پیام میدم میبینم انلاینه ولی به من پیام نداده حالا ديروز اومده دو بار بهم زنگ زده تو مدت زمان ی دیقه بعد اون کلا زنگ نزد تا اینکه شب خودم بهش زنگ زدم باهم خندیدم و اینا گفتم شب میای حرف بزنیم گفت باشه میام شد ساعت ۱ شب ک دیدم پیام نمیده خودم بهش پیام دادم دیدم انلاینه اومد باهاش عادی حرف زوم ک یهو گفت وایسا بعد چند دیقه پیام فرستاد صدام زد قناری دیگ منم ناراحت بودم جواب ندادم و از طرفی چشام خواب رفت بعد چن دیقه با صدای مسیج بیدار شدم دیدم بدون اینکه زنگ بزنه ک بیدار شم گفت شب بخیر منم تو همون دیقه بهش با ناز گفتم ببخشید خوابم برد با اینکه از دستش ناراحت بودم دیدم نوشت نمیخوام تا فردا شب باهات حرف بزنم و زد بلاکم کرد همه جا
بنظرتون چیکار کنم
خیلی از دوستام میگن خیلی به این پسر بها میدی روش بهت برا ب احترامی و اذیت کردنت باز شده
خودش هم خیلی اقتا به شوخی میگه من باز هر چقدر به تو بدی کنم تو نمیری بخاطر همینه تورو از بقیه دخترا خاص تر میبینم ولی همیشه با اینکه اینو میدونه و میدونه چقدر زود رنجم اذیتم میکنه