امروز قرار بود باشوهرم بریم دنبال یسری کارا بعد زنگ زد گفت دارم میام اماده باش منم حاضر شدم گفت ناهارتم بخور منم دلم نیومد بخورم گفتم بزارم ظرف باهم بخوریم مادرشوهرم نذاشت گفت نمیشه ببری و منم ناراحت شدم اما ب رو خودم نیوردم ، دیگه رفتم تو حیاط منتظر دیدم صدا ماشین اومد منم درو باز کردم نگا کردم دیدم کسی نبود دیدم مادرشوهرم باز میگه چرا درو باز کردی زشته درو باز کنی شوهرت بیاد دعوا راه میندازه پدرشوهرتم بدش میاد منم حس خیلی بدی گرفتم دیگه زنگ زدم شوهرم که کجایی گفت نزدیکم منم درو باز کردم حدود ی دیقه دیگه رسید ، خودش دید ک دم درم چیزی نگفت یهو مامانش اومد گفت اومده دم در و پرش کرد علیه من ، منم گفتم مگه زندانیم مگه چیکار کردم لای درو فقط نگا کردم همین ، من ب مادرشوهرم گفتم کاری نداره ولی جلوش ضایعم کرد اون ب کنار جلو برادرشوهرم کلی حرف بارم کرد 🙂و یچیزی جا گذاشتم دوباره م۹بور شدیم برگردیم گذاشت دادو بیداد تا ...
مثلا من خودم باردار بودم یه لباس ساده و بلند پوشیدم داشتم میرفتم خونه مامانم بعد مادرشوهرم برگشت گفت این چیه پوشیدی6حتما میگن براش لباس نمیخریم اینجوری میپوشه شوهرمم با من دعوا کرد چرا اینو پوشیدی 😐
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!