سلام به همه دوستای نازنین و عزیزم که اینقد محبت دارن و هم تو پیام خصوصی و هم تاپیکم اینقد از حال من جویا میشن و دل من رو به وجودشون گرم میکنن
من از لجاظ جسمی سخت ترین عید زندگیم رو گذروندم چند بار کوتاه و طولانی مجبور شدم بستری شم و دچار عفونت شده بودم تو مجاری ادراری و خیلی درد و سختی کشیدم ولی حالم واقعا خوب بود چون بلاخره به چیزی که از بچگی میخواستم رسیده بودم و خوشحال بودم و یک لحظه هم پشیمون نشدم از عملی که انجام دادم و از لحظه به لحظه زنونگیم سعی میکردم لذت ببرم شاید بخندین بهم ولی همین که ست بیمارستانی من صورتی بود اسم بالای سرم اسم زنونه ی من بود حس خیلی خوبی بهم دست میداد تو اون شرایط سختی که داشتم
الان بالاخره حدود چند روزه حالم خیلی بهتر شده و سوزش و دردم تقریبا تموم شده و دکتر اطمینان داده که دیگه قرار نیست برگرده فقط چیزی که خیلی دلم سوخت و از دستش دادم ماه رمضون بود که نتونستم روزه بگیرم امسال رو و شب قدرا نتونستم قران سر بگیرم چون حال خیلی خوبی نداشتم و درد زیاد داشتم مجبور بودم مسکن سنگین استفاده کنم و از دستش دادم تا سال دیگه ولی مطمعن بودم شما دوستای خوبم به یادم بودین و برام حسابی دعا کردین و این تاپیک رو زدم که هم از نگرانی در بیارم شما دوستای خوبمو هم ازتون بابت حضور گرم و صمیمتون تشکر کنم ممنونم ازتون