یهو خسته شدم واقعا ظرفیتم از رفتاراش پر شده بود دیگ اونم میدید من ترس رفتنشو دارم پرو شده بود ببشتر اذیت میکرد دیگ یه شب طاقت نیوردم دعوای اساسی کردم اونم گف مهم نیس برو هرکار میخای بکن چون فکرشو نمیکرد برای همیشه بزارم برم
منم تا ده ماه کلا گذاشتمش کنار میومد تو کوچمون زنگ میزد رفیقاشو میعرستاد بلاک کردم کاملللل