من دارم میخونم از مهرم میخونم طوری نبوده ول کنم یک هفته نخونم.. یک مشکلاتی پیش اومده خب مثلا توی ماه دو سه روزی نخوندم ن پیوسته... اما امروز گفتم به مامانم حوصله هیچیو ندارم ن خوندن نه خواب نه گوشی نه هیچی گفت پس این همه زحمت کشیدی خوندی بی فایده اس
بعد گفتم آزاد پرستاری بیارم میزارین برم گفت ن
با این ک سطح زندگیمون بد نیست خوبه خداروشکر و توانشو دارن.. گفت ن میمونی خونه اگه پارسال می آوردی حرفی میگم مامایی پارسال می آوردم آزاد یا پرستاری شهر دور چرا نزاشتین میگه نمی آوردی :/هی بیاین بگین حرف دلتون رو بگین به خانواده و باهاشون حرف بزنین.. یکبار تو عمرم خواستم یک کلمه امیدوار کننده تو این شرایط بد بهم بگه به گریه ام انداخت :/