من با مادرشوهرم توی یک ساختمونم بعد یک هفته است با مادرشوهرم یکم سرو سنگینم بخاطر اینکه برادرشوهرم چند بار بچمو دعوا کرده بعد دیشب شوهرم از سرکار که امد رفت پیشش فکنم فشارش بالا بود بعد امده با من سرو سنگین رفتار میکنه موقع خواب هم میگه برو اونور بخواب حوصلتو ندارم منم گفتم به درک نداری خدا مادرشو لعنت کنه بخدا نمیدونم چیکار کنم حالا خوبه شوهرم زیاد دهن بین نیست ولی روی فشار مادرش حساسه
صبر پیشه کن
همشون روی فشار مادراشون حساسم
فشار خون اونا روی اخلاق اینا تنظیم شده و فشار میخورن
بنظرم شما یکم صبورانه تربرخورد کن...شمابایدبابرادرشوهرتون سرسنگین رفتارکنید متوجه بشه نه مادرش اخه که حالا بخوادباعث کدورت بشه
برادرشوهرت بچتو دعوا کرد چرا با مادرشوهرت سرسنگین شدی؟
فشارش چ ربطی ب شما داره
خب شمامیتونی بدون اینکه به مادرشوهر بگی خودتون بابرادرشوهرتون جوری برخورد کنید که دیگه خودش رغبت نکنه حتی سربسر بچتون بزاره تهشم اگه بیخیال نشدبه شوهرتون بگید نمیخوام کدورتی پیش بیاد ومادرجون ناراحت بشه به برادرت تذکر بده ...سیاست کلامی حرف اولومیزنه عزیزمن مرداروهرکاریشونم کنی مادراشون واحترامشون پیششون عزیزوواجبه شما یکم سیاست خرج کنیداین وسط:)
این برادرشوهرم وزنش هر کاری کردن مادرش پشتشون بود بعد به ما میگفت شما هیچی بهشون نگید گناه دارن الانم من به مادرشوهرم گفتم زحمت نداد به بچش تذکر بده تازه از من ناراحت شده کهچرا به بچمگفتی چشمتو کور میکنم
میگم که این آدما منطق سرشون نمیشه میتونی از راه محبت وسیاست ازشوهرت بخوای رفعش کنه وگرنه مادراهمیشه حس میکنن دیگران دشمن بچههاشونن...خلاصه بجای اینکه خودتواذیت کنی وهی دعواکنی باایشون که بعدش پیش شوهرتون ادم بده شما باشید ازهمون اول ازشوهرتون بخوابد برطرفش کنن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
