سلام من12ساله ازدواج کردم آمریکا سرهنگ ودعواست خانمم یک سرفحاشیهای بدمیکنه ونفرین میکنه امروز سریه چیزکوچیک بحثمون شودشروع کردفحشهای بددادن وتحقیرکردن یک سرمن وحتی توحالت عادي هم تهدیدمیکنه همش دنبال این هست خانواده من وخودش رودرگیرکنه امروزبامشت کوبیده توقرآن که تخم پدرم نیستم پدرت رودرنیارم چنگ میزنه مشت بی محاوا پرت میکنه.نفرینهای خیلی خیلی بدمیکنه یک حرفهای خیلی زشتی میزنه ازدهن هیچ کس تابه امروزنشنیدم هی میگه دوست ندارم ازت متنفرم خداشاهده من اهل هیچی نیستم هرروز۶صبح میرم شرکت ۷شب برمیگردم هرکاری هم ازدست برمیادبرای خوشحالیش میکنم امایک سردل من رومیشکونه شمابگیدچی کارکنم