سلام اول عیدروبهتون تبریک میگم
امروز صبح واسه تبریک عید رفته بودم خونه مادرشوهر
ما سه تا جاری هستیم اون دوتای دیگه نبودن
یکی شون مسافرته اون یکی هم چون شوهرش سرکار بود نبودن(اسمش زهرا هست)
مادرشوهرم اصلا تعارف نزد نهار بمونیین
ولی مطمعنم فردا که زهرا بره نهار میپزه براش
خیلی بهم برخورده
به نظرتون چطوری به مادرشوهرم بفهمونم که ناراحت شدم
ب کتفت . بیکاریا
چیز مهمی نیست ک بخای گی
بشین خونت دعوتتم کرد اونا بودن بهونه بیار نیار سرسنگین حرف بزن
دیگه تا دعوتت نکرده نرو....تا ناراحت نشی...سرد برخورد کن
هیچی خواهر حالا میخوای بهش بهمونی ولش کن بابا واسه یه ناهار یا بیشتر تحویل گرفتن!!
من چون واقعا برام مهم نیست
هیچی نمیگم بهش
ولی به نظرم خودتو سنگین بگیر
هر چی بگی برمیگرده یه چیز بدتر میگه دلتو میشکنه
چند سالته
مهم نباشه برات
بقران از خدامه دعوتم نکنن برای نهار یا شام
کاراش بیوفته گردنت
حوصله داریا
خانوم برو خانوم بیا
