من شوهرم خیلی به خانوادش وابسته س طوری که حس میکنم منودوست نداره.خونه خودمون بداخلاق وسرش تو گوشیه ولی خونه خودشون میگه و میخنده و شاده تو خونه خودمون اصلا باهام حرف نمیزنه ولی با خانوادش خیلی گرم میگیره وصحبت میکنه همشم دلش میخواد خونه خودشون باشه طوریکه وقتی قراره بریم خونشون خیلی خوشحاله وهمیشه م سراینکه من میگم بریم خونه خودمون دعواست خیلی خانوادشو تو کارامون دخالت میده هرجام میریم میگه مامانش بیاد تفریح دکتری خرید درصورتی که من دلم میخواد دونفری بریم ازاین موضوع خیلی خستم اصلنم پشت من نیست همیشه طرفدار خانوادشه چه تقصیر اونا باشه چه من چیکار کنم خیلی خسته و آزرده م وبی چارم
سلام عزیزم خوبین
پیش زوج درمانگر برید باید راضیش کنی که برید
با پدرشوهرتون راحت نیستید که به اون بگید راضیش کنید که برید
آقا هستم همسرتون وابسته شدید داره به خانواده خودش اگه شهر دیگه بودین یا دور از هم درست میشد شما هم هیچیز بهش نگید هیچ فایده نداره تا خودش نخواد
محبت میکنی بهش ؟ تا چه حد
حرفشو اهمیت میدی
احترامشو داری ؟
خیلی گیر نمیدی بهش ؟
غر نمیزنی بهش
زیاد مسئولیت نمیدی بهش مثل خرید و کارای تو خونه
کارای خونه رو به موقع انجام میدی ؟
دوسش داری از ته دل ؟
خوب کسی که اخلاقش اینجوریه چرااصلااومدتوروگرفته که انقدبی توجه ونه چیزی بینتونه اینجور رفتارها وبرخوردها خیلی شک برانگیزه وگرنه هیج مردی اینجور ...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
