من چون مادر پدرم جدا شدن و با خانواده بابام کلا قطع رابطه ایم خیلی ساله و کلا بابامم خیلی ساله ندیدم فقط تلفنی حرف زدم باهاش این مدت . نمیخوام جشن عروسی بگیرم چون حس میکنم آبروم بخاطر خانواده آشفته ای که دارم پیش فامیلای شوهرم میره تازه مادرمم بعد جدا شدنش مشکلات روانی پیدا کرد و از وقتی طلاق گرفت با من و خواهرم خیلی بد بود هر روز دعوا و کتک داریم توی خونمون و فضای خونمون خیلی سمیه و یه جورایی اصلا ازدواج رو برای رها شدن از فضای خونه انتخاب کردم وگرنه اگه خونمون ارامش داشت و خانواده سالمی داشتم فعلا نمیخواستم ازدواج کنم برا همین میخوام به نامزدم بگم عروسی نگیریم
بنظرتون با این شرایط من کار درسته اینکه جشن نگیرم؟ یا پشیمون میشم؟ کیا جشن نگرفتن علتش چی بود!
بخدا لذتش همون ی شب بعدش تو میمونی با کلی خرج تالارو هزینه زیاد آتلیه و فیلمبردار ی عکاس فقط ببر توی باغ ازاونایی ک کلی هزینه کردن بپرس ببین چندبار فیلم و عکس عروسی میبینن