من جدا از وضعمون بابام و مامان خیلی اذیتم میکنن من متولد هشتاد اونا دهه 40 و 50 بابام با رفتارش انگار یزید هر شب نفرینش میکنم بمیره همش منت اینکه من رفتم دانشگاه دولتی یه شهر دیگ رو میزاره سرم میگ پول خرجت کردم خیلی خانواده بدی دارم دلم میخواد فرار کنم