2777
2789
عنوان

شلخته ترین خونه ای که رفتین؟توصیف کنین😅

| مشاهده متن کامل بحث + 1242 بازدید | 58 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خواهرشوهرم  انقد شلختس که نمیتونی حتی آب بخوری خونش یه روز رفتم اونجا دیوار های خونش انقد سیاه ...

اغذیه کثافت🤣

آی نگام کرد.روم حساسه.مخاطبش منم.گفته بعدا میگیرمت الان موقعیت جور نیس.گفته خانوادم فعلا ندونن بهتره.بلاک کرد باز انبلاک کرد.ایناهیچکدوم نمیگیرنت جون مادرت فقط مشقاتو بنویس وبخواب...داف زیر سن قانونی😚🥰
هر وقت جوراب سفید می‌پوشم میرم خونشون سیاه میشه

حالا بی ادعاست یا کلی ادعا تمیزی داره😅؟

آی نگام کرد.روم حساسه.مخاطبش منم.گفته بعدا میگیرمت الان موقعیت جور نیس.گفته خانوادم فعلا ندونن بهتره.بلاک کرد باز انبلاک کرد.ایناهیچکدوم نمیگیرنت جون مادرت فقط مشقاتو بنویس وبخواب...داف زیر سن قانونی😚🥰
جالبه وسواس داره فقط خونه خودش می‌ره دستشویی ده بارم دستشو آب میکشه

اینا از همه بدترن . اونوقت من خونه اون نمیتونم برم دستشویی  هروقت میرم عذاب میکشم تا برم دستشویی  بس که کثیفه🤮

با وجود حساسیت خودم که یه جورایی وسواس هستم رو مرتب بودن ولی موقع امتحان ها واقعا از دستم درمیره دیگ ...

من نمیتونم اصلا اگ‌خونه نامرتب باشه روهیچی تمرکز ندارم حتی کاهی شده شوهرم‌میخواسته بره سفری جایی من تنها نمیمونم مجبور شدم جاروبرقی نکشم برم خونه بابام تاوقتی شوهرم‌بیاد همش ذهنم‌درگیر اروم‌قرار ندارم براارامش خودم باید مرتب کنم بعد بتونم‌تنمرکز‌کنم‌رو‌درسم

پدر پشتم‌شکست از رفتن تو/پدر شادی تموم شد توغم‌تو  همیشه بزرگترین آرزوم این بود پاهای بابام و‌ببوسم ولی هیچوقت روم‌نمیشد خجالت میکشیدم روزی که تو‌سردخونه دیدار آخرم بود نشستم کف سردخونه و‌چنددقیقه بی وقفه پاهاش و‌بوسیدم بدون هیچ‌خجالتی بدترین لحظه عمرم بود که از خودم تاهمیشه متنفر شدم توروخدا هیچوقت هیچوقت خجالت نکشید از بوسیدن دستای پدرمادرتون‌نذارین خدای نکرده ی روز این نوع بوسیدن تجربه کنید.درسته بعد بابام نفس میکشم ولی زندگی نمیکنم اصلا فقط به اجبار روزهامیگذره چون چاره ای ندارم ولی وقتی تموم جانم دیگه روزمین نیست منم نیستم روحم‌نیست جسمم که ادامه میده هیچوقت دیگه ادم قبل نمیشم🖤🥀خیلی دلتنگتم بابای مهربونم بابای خوبم خیلی قلبم تحمل این حجم دلتنگی نداره🥀🥀🥀
من نمیتونم اصلا اگ‌خونه نامرتب باشه روهیچی تمرکز ندارم حتی کاهی شده شوهرم‌میخواسته بره سفری جایی من ...

در این حد هم خودتون اذیت میشید خیلی

یا علی....خانما درخواست دوستی میدید قبلش تو یکی از تاپیکام کارتون رو بگید که رد نکنم...تاپیک اولم همیشه بازه هر کس بخواد میتونه اونجا کامنت بذاره.....به حق شهدای کربلا اللهم عجل لولیک الفرج 🌱

دسشوییشون جایی نداشت که دستاشون رو اونجا بشورن و همونجوری از دسشوویی بیرون میومدن وچونکه داحل اتاق بود دستشون رو به دستگیره میزدن برا باز کردن در، و میرفتن  داخل سینک ظرفشویی میشتن دستاشون رو.

داخل اتاقشون تشک طبی که رو زمین بود روش چیزی ننداخته بودو وچونکه نمیشستن رنگش از چرک سیاه شده بود .

رنگ مبل ها و فرشا از سفیدی به قهوه ای تغییر رنگ داده بودن 

داخل اتاق کل لباس ها در هم بر هم رو زمین ریخته بودن.


ولی در عوض اینا صاحب خانه خیلی مهربون بود درسته از لحاظ بهداشتی خوب نبود ولی دستپختش و اخلاقش خوب بود.

اینا از همه بدترن . اونوقت من خونه اون نمیتونم برم دستشویی  هروقت میرم عذاب میکشم تا برم دستشوی ...

اینم همینه میرم خونشون نمی‌رم دستشویی تازه حساسه میری دستشویی پات رو زمین نخوره البته حق داره چون ماهی به بارم دستشوییش شسته نمیشه

میگه وسواس دارم

کلا همه آدمای شلخته میگن وسواس دارم😅

آی نگام کرد.روم حساسه.مخاطبش منم.گفته بعدا میگیرمت الان موقعیت جور نیس.گفته خانوادم فعلا ندونن بهتره.بلاک کرد باز انبلاک کرد.ایناهیچکدوم نمیگیرنت جون مادرت فقط مشقاتو بنویس وبخواب...داف زیر سن قانونی😚🥰
دسشوییشون جایی نداشت که دستاشون رو اونجا بشورن و همونجوری از دسشوویی بیرون میومدن وچونکه داحل اتاق ب ...

حیف که گسستگی تحتانی دارم 😅وگرنه میرفتم بخاطر مهربونیش خونشو باهاش تمیز میکردم👍

آی نگام کرد.روم حساسه.مخاطبش منم.گفته بعدا میگیرمت الان موقعیت جور نیس.گفته خانوادم فعلا ندونن بهتره.بلاک کرد باز انبلاک کرد.ایناهیچکدوم نمیگیرنت جون مادرت فقط مشقاتو بنویس وبخواب...داف زیر سن قانونی😚🥰
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792