من تو زندگی قبلیم خیلی اضطراب و تشویش داشتم .سنم کم بود . تو شوک عمیقی بودم . حالم افتضاااح بود . ۶ سال مجرد موندم بعد اون ازدواج کردم . اما نمیدونستم که هنوز روانم بهم ریختس . حالا که وارد زندگی جدید شدم میبینم خیلی عصب و زود جوش شدم . حالم یوقتا دست خودم نیست میرم تو خودم . مثل همین امشب سر ی حرف ساده ی شوهرم انقد ریختم به هم که خودم تعجب کردم . اگه میدونستم انقد اوضاع روحیم داغونه ازدواج نمیکردم . توروخدا اگه میخواید سرزنش کنید چیزی نگید حالم خیلی بده
عزیزدام برو مشاوره و تراپی لطفا
چن سالتونه
برو پیش مشاور گلم
حتما پیش ی روانشناس برو باهاش درمیون بذار مشکلت رو
اینجا همه رهگذرن ی چیزی میگن و میرن و حالت رو بدتر میکنن
عزیزم سرزنش چرا؟!همه داغونیم
خب عزیزم برو دکتر، مشاوره ای
منم ازدواج دومم اشتباه کردم شوهر دومم کاری کرد من شدم یه بیمار روحی روانی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
