چون بقیه میگن عاقبت خوبی نداره مخصوصا الان بچه ت بزرگ شد دوسال قهر هستیم ولی عید شوهرم رفت خونشون پدر مادرم میگن برو ولی رو نده بهشون شوهرمم اصراری نداره میگه هروقت دلت خواست برو از طرفی حتی بهشون فکر میکنم خشم اضطراب میگیرم نکنه ادم نشده باشن
پس اگه اونجور باشه من غرورم از همه چی مهم تر اصلا باهاشون چشم تو چشمم نمیشم برن ب درک خیلی خوشم میاد ...
پس بزار اونا به خوش خوشانشون با پسرشون ادامه بدن ، من الان استراحت مطلقم شوهرم مرتب میره اونجا هربار ده تا کیسه چیز میز دستشه اصلا زنگ نمیزنن حالمو بپرسن چرا؟ چون دارن با پسرشون بدون وجود مزاحمت من حال میکنن
اگر در مسائل بارداری و مادری و کودکان نظر میدم چون تجربه سه بارداری و فرزند داری دارم ، شما هم اگر تجربه ندارید بهتره مامانارو نگران نکنید الکی