من تازه زایمان کردم چن روز موندم خونه خودم الان ۱۰ روزه اومدم خونه مامانم اصن شوهرم ی بار نیومده بچشو ببینه ن زنگ میزنه ی بار حال بچشو بپرسه اصن سردر نمیارم این چجور پدر و ادمیه باخانوادش ی جا میشینیم مادرش خیلی ب زندگیمون دخالت میکنع ما بامخالفت خانواده هامون ازدواج کردیم الانم واقعا پشیمونم ک باهاش ازدواج کردم اینجا فهمیدم ک دوس داشتن اینا دروغه همش ی ماه میشه. من قبلا ی بار ازدواج کردم شوهرم ازدواج اولشه قبل ازدواج من همه چیو گفتم بهش یعنی کلا منو میشناخت خانوادم کیه چطورم چیزی ازش پنهون نکردم همه چیمو رک‌راست قبل ازدواج گفته بودم بعدش ک ازدواج کردیم همش میگف نمدونم من عروسیم نشد فلان شد بهمان شد همش بهونه میاورد توبارداری هم ک همش دعوا داشتیم الان نمدونم چطدر رفتار کنم واقعا خیلی عذاب میشکم ک باهاش ازدواج کردم
چ بد
سعی کن رابطتتو خوب کنی با یه مشاور حرف بزن
هیچی خوبه باهاش ازدواج کردی داره میسوزه ولی خوبه بچه آوردی گردنش تو دستته دیگ
مخ شوهرت زایمان کرده
حرف دلتو بهش بگو ولی بدون دعوا یه جوری بگو که دلش اتیش بگیره
خوب میشه گلم، بعضی مردا افسردگی پس از زایمان میگیرن! یکم بچه بزرگتر بشه اوکی میشه. شوهر من سر بچه اولم اصلا از اتاق بیرون نمیومد. یه بار بچه رو درست نگاه نکرد. الان جونش به جون پسرم بسته
یه بار ازدواج کردی که کردی گناه نکردی که.کی این افکار قدیمی از سر مردم بیرون میره خدا میدونه.
عزیزم به بهتر شدن زندگی فکر کن
سعی کن برای زندگیت و ایجاد عشق و محبت تلاش کنی
و برای نی نی قشنگت یه خانواده ی شاد بسازی
اگه اون زنگ نمیزنه شما بزن
از نی نی براش بگو
با زبون بچگونه بهش بگو بابایی اینجا نمیای منو ببینی
غذایی که دوست داره درست کن و دعوتش کن بیاد پیشتون
واقعا گاهی تلخه در کنار بی توجهی انجام دادن این کارا میدونم
ولی برای درمان بیماری هم گاهی باید تلخی دارو رو تحمل کرد
در کل خواهر گلم هر گلی زدی به سر خودت زدی
خسته نشو و کم نیار
شاید در کوتاه مدت خیلی جواب نده ولی قطعا اثرش در دراز مدت شگفت زده ت میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
