خونه خاهرم دعوت بودیم شام همه خاهرا و برادرامم با خانوماشون بودن بابا و مامانمم بودن بعد حرف افتاد برای یه تعطیلی بریم یه شهری بعد داداشمو و شوهرم داشتن در مورد شهرش صحبت میکردن شوهرم گفت پشه زیاد داره این شهره منم داشتم سفره رو اماده میکردم اصلا حواسم نمیدونم کجا بود فقط اومدم بگم اسپری ضد آفتاب میزنیم به خودمون گفتم اسپرم میزنیم به خودمون .واییی ترکیدن همه از خنده بابام خودشو زد به کوچع علی چپ که مثلا نشنیده
😂😂😂😂😂
😆
رازیم ازت
جدی میفرمایید
چند وقته خیلی حالم گرفته بود ولی الان خندیدم، خدا خیرت بده
حالا من سوتیه داداشمو بگم.
اون شب حالم بد بود. داداشم گفتم قرصمو بیاره. اونم اورد وقتی گذاشت رو میز بجا اینکه بگه بیا اینم قرص تقویت جسمیتو بخور
. گفت تقویت جنسیت و...وای من من مردم من اب شدم. اونم خیلییییی از من بزرگتره. هیچی نگف همون جوری رف بیرون.😂از اون شب یه جوری شده😂😂
صد سال اول سخته😂
😂😂😂😂😂😂
اسپری ضد آفتاب چیه و چه ربطی به پشه داره؟
مارفتیم خونه ی داییم....... دختر داییم 37سالشه اومد وسایل بزاره رو سفره دوتا پشت سر هم صدا اومد ازش...... من و خواهراش پوکیدیم. شوهرم که اصلا به رو خودش نیاورد و دوماد های داییم هم همین طور اما ماخیلی میخندیدیم یهو برگشت گفت چتونه مگه خوتون نمیگوزیید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
