یکی از بستگان نزدیک شوهرم ورشکست شد. چون زندگی لاکچری میکرد با پول قرض و بدهی و متاسفانه نزول
مثلاً وقتی زنش خواست حامله بشه رفتن خونه ویلایی ۱۳۰ متری تو بالای شهر اجاره کردن که اون موقع اجارش از حقوق شوهر من بیشتر بود
یا زنش رفت تو گرون تمرین بیمارستان شهر زایمان کرد یا بچه اش باید تو دستگاه میمون بعد زایمان برد بیمارستان خصوصی که شبی چند میلیون پول بیمارستانش میشد
از اون ور همون زمان من تو خونه ۵۴ متری زندگی میکردم با یه بچه و حامله هم بودم
دوتا زایمانم تو بیمارستان دولتی بود بچم وقتی نیاز به ای سی یو داشت بردم بیمارستان دولتی که هزینش برام قابل پرداخت باشه و به شوهرم فشار نیاد
خلاصه من هدف داشتم و با سختی و قناعت الان خداروشکر خونه خوب تو حای خوب شهر داریم ماشین و زندگی آبرومندانه از لطف و رحمت خدا و سختی های که کشیدیم
حالا اون آقا ورشکست شده و زندگیش رو باخته بخاطر چشم و هم چشمی و خرجای زیادش مجبور بود پول قرض بگیره مثلاً خودش گفته بود پول بیمارستان بچم رو از کسب قرض گرفتم
اگر بگم چه بریز و بپاش هایی میکردن