ازیه شهر بزرگ اومدم اینجا.باهدف رشداقتصادی اومدم.پیش پدرو مادرم.والبنه ک اولش سختیایی داره چون هنوز پیش مامان بابام هستم منتظرم کلی بدن برم وسیله بچینم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
و اینکه از نظر فرهنگی جطورن؟سو تفاهم منظورم این نیست بی فرهنگ باشن یا با فرهنگ ،داخل محیط های کوچیک خیلی زود پشت سر اومحرف میزنن و حرف میسازن آیا اونجا هم اینجوریه؟
الان که هر کسی رو میبینی به هر دلیلی از روستا و شهر های کوچک تر میاد شهر،حقیقتش تهران و کرج به قدری شلوغه که من میخواستم برم دکتر ساعت ۴ راه افتادم ۶ اون جا بودم در صورتی که مسافت کلا ۱ ساعت هست،عملا یک ساعت توی ترافیک بودم
سلامم،من تخمه آفتابگردان سابق ام،این سومین کاربریمه🥲
من بعد ازدواج برای زندگی رفتم روستا۱۵ سال زندگی کردم درنهایت به شهربرگشتم حاضرنیستم برای یکساعت دوباره اونجا زندگی کنم ،حالا به شهرخیلی نزدیک بودخودمم ماشین داشتم ،فقط عمر که تلف میشه اگه هدف بزرگی نداشته باشی
راستش رو بخوای تفاوت هست اما سخت نیست.رابطه شون با خانوادم..من دختر دوساله م از شش صبح بیداره..ده شب میخوابه..از بس بازی میکنه میدوعه..کلا حالشون بهتره اینجا.