گاها ب نقطه ای میرسیم که حتی نمیتونیم نفس بکشیم
ب قدری مشکلات زیاده
که گره هر کدومو باز کنی صد در صد ی گره دیگه ای جاشو میگیره بدتر از اون
برای ی کنکوری غول زندگیش کنکوره وقتی هزاران نفر چشم دوختن ب نتایجت بدون اینکه بفهمن تو چه شرایطی هستی
برای ی کارگر حتی ده هزاری حسرت شده وقتی دستاشو میبینی ک ترک ترک شده جلو خونوادش شرمندست
ی دبیر از حقوقش اعتراض میکنه ، یکی از بیماری ناعلاجش ، یکی از تنهایی یکی از درک نشدن یکی از درد عشق حتی
حرف اخر
اینکه میگفتن تنها مرگه که درمان نداره واسه قدیم قدیماست
الان خوده مرگ تنها راه درمانه و هیچ درد دیگری درمان ندارد و نخواهد داشت
خسته#