چرا جواب خوبی بدیه؟؟ بیاین درد دله و شاید درس عبرت

دم عید بود فهمیدم مامان داره ابجی داره... شاید ازم مخفیشون کرد ک دلم براش بسوزه، نقطه ضعفم دلمه، 

بعدم ک اب پاکیو ریخت رو دستم بهم گف ک نمیتونه بیاد، خیلی حس بی ارزشی کردم، اون حتی بخودش زحمت نمیداد بهم زنگ بزنه، دو ماه بود بهم زنگ نمیزد حتی ولی من ساده تو دلم میگفتم حتما کار داره 

روز اول عید بود گذاشتمش کنار، گفتم پشیمون میشه، دلش تنگ میشه میاد میگه میام دیدنت غصه نخور بیا درستش کنیم ولی میدونین چی شد؟ 

اصلا عین خیالشم نبود ک من نیسم، تا وسطای عید کارم گریه بود، شک کردم بهش، فهمیدم ممکنه رفته باشه تو بکی از این گپا، شاید باورتون نشه اما خیلی راحت تونستم گپی ک توش هستو پیدا کنم، بین اون همه گپ!  شاید خدا میخاس بگه منتظرش نباش سرش گرمه 

دیدم تو گپیه، داره هر هر میگه میخنده، خوشه برا خودش 

ادمینم شده، فهمیدم خیلی وخته رفته اونجا، من بهش گفته بودم بدون من گپ نره، ولی از خیلی وخ پیشا رفته بودو ازم قایم کرده بود 

بدتر از این دیدم اونجا با یه دختری هستن، دختره بهش گفته بود عشقوم...  دل و قلوه میدادن 

چرا فک کردم دلش برام تنگ میشه؟  در حالی ک جام راحت پر شده بود از قبل 

دلم طاقت نیاورد، خیلی عصبانی بودم اشکام همینجور میریخت 

گفتم چرا رل زدی، عشق جدیدت مبارک 

اولش گف رل نزدم بعد گفتم خودم دیدمش دیگه نتونس مخفی کنه گف ما کات کردیم خیلی طبیعیه ک من یا تو رل بزنیم! 

ولی همیشه بمن میگف من هول نیسم، مبگف دبگ بهتر از تو نیس برام، چیشد پس؟  من ک بهش گفته بودم بدون من گپ نره. 

تازه تا غهمید من تو اون گپم منو ریمو کرد ک عشق جدیدشو از دس نده 

داشتم جون میکندم، حرفاش مثه چاقو بود ک قلبمو سوراخ میکرد

گفتم چ زود رل زدی، تو نه روز سرعت عملت واقعا قابل تحسینه!  اما نه روزم نبود مطمعنم حتی وقتی با منم بود اونم بودش، دو ماه بود رفته بود تو اون گپ... 

بهم گف بیخیالم شو، برو دنبال زندگیت 

گفتم چقد راحت اینارو میگی؟  من دو سال همه چیمو گذاشتم برات 

گف خب الان چیکار کنم؟  داشتم صب تا شب فقط گریه میکردم 

گفتم دوسش داری؟  گف دوسته دیگه، اونم دوست مجازیه!  گف دو سال پشت گوشی حرف زدیم، چرا ابنجوری میکنی؟  برات مهم نباشه مجازی مهم نیس

حرفاش داغونم میکرد ولی من باورش کرده بودم، چون مجازیه باید همو گول بزنیم؟  واقعا پشت این گوشی لعنتی ادمای واقعی با قلبای واقعی زندگی نمیکنن؟ 

داشتم ضجه میزدم گریه میکردم حالم بد بود، ولی اون میگف تو همه چیو جدی گرفتی... 

ینی تا الان همه چی براش الکی بود، 

فک کنم باز دوباره بهم دروغ گف ک شغلش چیز دیگه ایه، گف کارگرم، اگه حقوق ثابت داشتم بنظرت از تو پول میگرفتم؟  من اه در بساط ندارم چجوری میتونم خوشبختت کنم من همه زندگیمو گذاشتم برا خونوادم از خودم زدم 

اینارو ک گف از اینکه نیومد دبدنم ناراحتبم رف، چون بدون پول واقعا نمیشه، اما ایا اینا توجیه خوبی بود ک دروغ بگه همش؟ خیانت کنه دورم بزنه؟ 

ولی باز ب حرفاش شک کردم، الکی گف کارگره،  شغل خودشو داش...  

روزارو با گریه سر کردم همه چیو پاک کردمو دوباره دلم ک داش میترکید بهش پیام میدادمو فقط میگفتم چرا اینجوری کردی باهام؟ 

بهم گف مریض شدم تب دارم دارم مبمیرم، همین الان پول ندارم برم دکتر، بنظرتون درست میگف؟  تو همون بین گریه هام نمتونم ببینم مریضه یکم داشتم براش زدم ک بره دارو بگیره..  همون بحثای همیشه رو میکردیم میگف من لیاقت ترو ندارم برو دنبال زندگیت، تو از من خیلی جلو تری 

بعدم بهم گف بیا مثه دو تا دوست معمولی باشیم فقط درد دل کنیم از ابن ب بعد، من نمیتونسم تحمل کنم کس دیگه داره بهش میگه عشقم... اونوخ بمن میگ بعد دو سال دوست معمولی باشبم

خیلی سخت گذشت همه چی، قلبم شکسته 

هم بخایش هم دیگ نتونی بمونی باهاش 

حس عشق و نفرت باهم 

اون فقط میگف تب دارم حالم بده،  پول نداشتم براش چیزی بگیرم، میخاسم فعلا اون خوب بشه، رفتم کتابای دانشگامو با قیمت خیلی پایین دادم یکم پول دستم اومد براش ابمیوه شیرموز گرفتمو فرستادم 

بهم گف حلالم کن، من بهت دروغ گفتم خیانت کردم دورت زدم چرا برای یه ادم بی ارزش گریه میکنی 

حالا بماند ک دیروز فهمیدم اصلا مریض نبودو الکی گف! چون دیروز با یه اکانت دیگه رفتم تو همون گپ، دیدم اهنگ گذاشته چقد شاده داره چت میکنه 

ب عشقش گف خوبی خانومم 

اونم گف قربونت برم عشقم 

اینم گفته بود فداتشمآااا

بمنم میگف خانومم، بمنم میگف عاشقتم بخدا 

ولی من باور کرده بودم

دیروز ک این پیامارو دیدم تو گپ، خیلی بهم ریختم باز، زل زده بودم ب صفه چتمون ک همه پیامارو شب قبلش باز پاک کرده بودم 

میدونس حالم بده ولی مهم نبود براش، داش عشقو حالشو میکرد 

باز ازش خاستم بلاکم کنه، اخه بلاکم نمیکرد، التماسشم کردم بلاک نمیکرد

نمیخاسم هی مثه دیوونه ها بهش پیام بدمو باز پاک کنم، هی برم هی بیام، نمخاسم دیگ اونم اذیت بشه

فقط گفتم فک کن خاهر خودتم، فک کن یکی با خاهر خودت اینکارارو کرده ترو ب هر چی میپرستی بلاکم کن 

گف بلاک نمیکنم خودت بلاک کن برو، گفتم من ده بار بلاکت کردمو ازادت کردم من عاشقم تو ک حسی نداری بلاکم کن برات چه فرقی میکنه

نمیدونم چیشد ک بلاکم کرد، دیروزو با اکانتی ک بلاکم کرده بود سپروندم، کلی اونجا پیام گذاشتم تا شب حرف زدم، هیچوخ ک قرار نبود اونارو بخونه 

من تا دیشب بلاک بودم شب ک شد گفتم خدایا نجاتم بده، خطمو عوض کردم، از اکانتی ک باهم حرف میزدیمم درومدم  اکانتمو لازم دارم ولی مثه سمه برام، تا میبینم جای خالیش حس میشه اونجا 

دعا کنین نرم سراغش، اون ک سرش گرمه نمیاد سمت من هیچوخ، 

دلم تنگه براش ولی داره ب یکی دیگه میگه عشقم، بهش گفتم کارایی ک با من کردیو با اون نکن، گف نمیکنم 

چرا بعضیا انقد دروغ میگن؟

کاش اونم منو دوس داشت اونوخ تلاش میکردیم باهم، منم سرکار میرفتمو پول جور میشد ک بیاد دیدنم؟  چرا جواب خوبی بدیه؟ 

چن وخ پیش یهو یه پروفایل عاشقانه گذاش، گفتم برا منه؟  گف پس ن برا عممه!  نگو برا عشقش بوده 

کلا کارش همینه، نه؟  قبل منم با چن نفر مجازی بود، با منم بوده الانم با یکی دیگس 

چجوری میتونن بضیا راحت دل بکنن؟  چرا پشت کلماتشون هیچ صداقتی نیس 

قلبم خیلی شکسته، ینی اون شبایی ک گریه کردم خدا دید منو؟؟  بنظرتون منم ببخشم خدا میبخشه؟؟؟ 

چجوری برگردم مثه قبل بشم؟ 

رل جدیدش فقط دو ساعت باهاش فاصله داره، با من هشت ساعت فاصله داش 

شاید بره دیدن اون، نه؟  اون دخترم بنظر دختر خوبی میومد خداکنه اذیتش نکنه،