هر چی بین من و شوهرم شده و من از رو عصبانیت حرف زدم گذاشته کف دست مادرش . اومد خونه با شوهرم بحثم شد
گفتم تو باعث شدی هر چی میشه از چشم من ببینن و تو منو خراب کردی در حالی ک من تو رو بالا میبرم با اونکه خیری ازت ندیدم . گفت معذرت میخوام اشتباه کردم
گفتم ابی ک ریختی . منو اونجا خراب کردی . حال منو بد کردی الان معذرت میخوای ؟
میتونی درستش کنی ؟ نه
گفتم تو حرفایی زدی ک بتونن منو قضاوت کنن و شخصیت منو ببرن زیر سوال
عکس بزار
چمد سالشه چه‌کار بچگانه ای کرده اصلا کوتاه نیا
شوهر منم باهاش درددل کردم که مامانت فلان حرفو زده رفته گفته بهش🤣
به روی خودت نیار تو هم
دیگه میخواد خودش و خوبه کنه تو رو بده،بعضیا اینحورین متاسفانه،بهش اعتماد نکن و هر حرفی رو جلوش نزن.
منم قبلا پدرشوهرم پشت همسرم حرف میزد صاف میذاشتم کف دستش 😅😅ببخشید ولی از پشت سر حرف زدن خوشم نمیاد حرف داره جلوش بزنه دیگه
دیگه تکرار نکرد
اصلا بحث دردو دل نی . اگ تاپیک قبلیم رو بخونی میفهمی مادرشوهرم اصرار داره شوهرم بره مراسم مادربزرگشون . ما هم ی قرون پول نداریم . مادرش برداشته گفته ک زنت نمیذاره بیای ؟
شوهر منم برداشته گفته من برا زنم لباس نخریدم ... زنم میگ تو ک مایحتاج من تامین نکردی شمال رفتنت چیه ؟ در حالی ک من نگفتم لباس میخوام ... گفتم من روزه ام تو ی خرما نخریدی
شوهرم بی اجازه مبلغ هنگفتی از حسابم برداشت چون کارمند بانک اشنا بود فامیل درجه یک بود براش جا ب جا کرد بعد منم ک فهمیدم قیامت ب پا کردم شوهرم رفت کف دست مادرش گذاشت ک زنم گفته تو دزدی
مادرشم نگذاشت ن برداشت گفت کی پر کرده زنتو گفته پول میخواد ؟ گفت از اون ۵۰ میلیون ۵ تومنش من بر میگردونم .
منم ک بی پول و کار شوهرم باعث شد حسابی بیفتم تو دردسر و ب قرض بخورم و بی پولی
از ی طرف برای عید ی قرون پول دستم نبود و ۵ تومن ک داد مادرشوهرم ریختم ب حساب طلبکار بازم بدهکارم ... عیدم هیچ نخریدم ماه رمضونمم فقط با سیب زمینی گذاشت
انفدر درگیر بودم ک گفتن نداره ... مادرش گفت چرا زنت تشکر نکرده از من ک دارم بدهکاریش میدم ...
منم از اعصاب خوردی گفتم مادرت تاوان گندکاری پسرش میده
شوهرم رفته کف دستش گذاشته
