حقیقتش من رفتم ی محیط اداری (دقیق نمیگم بهتره )
بعد این آقا گفت شمارمو میدم قبلش تماس بگیرین منم خیلی معمولی گفتم باشه
بعد گفت تک بدین ک اشتباه نشه منم تک دادم و رفتم ، واقعا چون بین تعطیلیا بود با خودم گفتم بنده خدا میخواد کمک کنه ک الاف نشم ، خلاصه من تو محوطه منتظر اسنپ بودم دیدم اومد بیرون رفت از ماشینش ی چیزی برداشت (زانتیا) بود ماشینش خلاصه من حتی ی درصد هم فکرم نرفت اونور و همه چی معمولی بود تا اینکه عصر از خواب پا شدم دیدم پیام داده
پیاماشو خوندم گفت فردا فلان ساعت تشریف بیارین منم گفتم ممنون باشه بعد دیدم میگه تو نفسمی و قربونت برم
بببین قشنگ برین بهشا😒😒😒😡
زیر لفظی حب خب کنید
تو یه بار دیدن شدی نفسش😂
از کوجا میدونی متاهله شاید مجرده
چ زود نفس
من کامل شوکه شدم مدام می‌گفت عزیزم و داشت بحث و باز میکرد و بعد از هر پیام حسابی قربون صدقم می‌رفت
یعنی ی حس بدی گرفتم
بعد گفتم ببخشید شما متاهلین
گفت ن ، ولی مشخصه ک بود
مرتیکه هول
خب بعدش..بله هستن شوهر یه بنده خدایی با مراجعینش میره تو رابطه بنده خدا زنش خیلی شاکیه از دستش
بزن لهش کن🌚🌚
نریدی بهش؟
بعد من نامزد ندارم علکی گفتم نامزد دارم و نمیشه
بعد گفت خب چ ایرادی داره واااااای من دیگه خداحافظی کردم تا دو روز یهو پیام می‌فرستاد قربونت برم 😐
اصن هنوز یجوریم آخه چرا بعضیا اینجورین
