یه پسری بود دوازده سال پیش عاشقم بود من جدا شدم ازش و اون گریه کرد و شش ماه بعدشم زن گرفت و بعدا فهمیدم همزمان که با من حرف میزده تا منو راضی کنه اون دختتررو تو اب نمک خوابونده که اگه من نخواستم اونو بگیره و همینکارم کرد حالا سالهاس عذاب وجدان دارم نمیدونم در حقش بد کردم هیچ دسترسیم بهش ندارم و ازش دیگه خبر ندارم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
تازه فک میکنم به اون دختره هم بدکردم اخه وقتی رفته بود با اون نامزد کرده بود من خبر نداشتم یه روز بهم زنگ زد گفت اگه تو بخوای من همه چیو ول میکنم میام پیش تو. البته نگفت نامزدم داره اونم میخواد ول کنه. من گفتم نه بعدا نامزدش فهمید گفت من میرم کنار باهم باشین گفتم نه من نمیخوامش. بعدشم عروسی کردن. ولی بودن من خیلی درد داشته واسه اون دختر الانم حتما یادش بیفته براش درد داره