دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت
ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت
از نفس های بلندت میل رفتن می چکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت
تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را
مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت
حیف شد، از آنهمه دلواپسی کودکان
کاسه های شیرمانده روی دست دخترت
کاش می مردم نمی دیدم به خاک افتاده است
هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت
خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست
با صدای واعلی و وای حیدرحیدرت
هر کس به نیت امیر المومنین و حاجات همه بچه ها
این ذکر رو بگه
ناد علی مظهرالعجائب تجده عونا لک فی النوابئب
کل هم و غم سینجلی به عظمتک یا الله بتونم یا محمد بولایتک یا علی یا علی یا علی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم