آبجی من مامان از بچگی وقتی ۷_۸ سالم بود منو ج.نده صدا میکرد اینقدر منو با شلنگ کتک میزد نی قلیون برمیداشت اینقدر منو میزد که نی قلیون میشکت
چرا؟ چون دختر بودم و اون عاشق پسر
همیشه لباس نو برای داداشام میخرید من همیشه لباس کهنه های دختر خالمو میپوشیدم تا وقتی دیپلم گرفتم گفت باید بری زن پسر همسایه بشی که یه بی پول بود هیچی نداشت
نزاشت من برم دانشگاه
منم قبول نکردم و تا الان منشی هستم حقوقم بخور نمیره حتی نواز بهداشتی و تشک و بالشتم رو هم خودم خریدم با پول خودم هنوزم که هنوزه بهم میگه تو ج.نده هستی تو خرابی باید شوهر کنی بری تا ابرومو نبردی
به داداشام الکی میگفت خودم دیدم سوار ماشین پسرا شده و ببرینش دکتر تا معاینش کنه
آبجی من خیلی خون دل خوردم ولی خودمو نکشتم
چرا؟
چون امید دارم همه چی درست میشه
توهم نکن ابجی
میخایی شمارمو بدم تماس بگیری حرف بزنیم؟