سلام خانما خوبید سه تا بچه دختر دارم
معلمم.
شوهرم آدم نیس مدام با یکی هس هی ترک میکنه هی برمیگرده اخیرا با دختر عمه اش افتاده رابطشون دو سال شده مجرده متولد ۶۴ بچه پولدار همسن شوهرم افتاده با شوهرم بحدی که عمه ارتباطش با خونواده ی شوهرم قطع کرد که این دو تا راحت با هم رابطه داشته باشن و قصد ازدواج داره عمه هم به شوهرم گف زنتو طلاق بده بیا من بهت دختر میدم نمیدونم چرا این کار رو کرد شاید توهم ور داشته یا شاید سرلج من آخه مرد با سه تا بچه مگه گیرش نمیات ولی فهمید من سه تا بچه رو گردن نمیگیرم و دادگاه مهریه رو کامل به نفع من زد جا خورد بی خیال طلاق شد دختره هم فهمید چیزی بش نمیماسه بی خیال ازدواج شدند ولی هنوز باهم صبح تا شب در ارتباطن
چکنم واقعا خسته شدم از یطرف دخترام گناهدارن از یطرف من گناهدارم
سرزنشم نکنین که چرا سه تا بچه احتمالا خواست و حکمت خدا بوده چون قصد بچه دارشدن نداشتم و آی یو دی گذاشتم اما به خواست خدا شدند
فقط الان بگین چجور زندگی کنم فقط خدا و خودمو و بچه هام ببینم و این مرد برام کمرنگ باشه و فقط به عنوان شوهر در جلوی مردم و بابا برا بچه ها ببینم آدم حسابش نکنم