برای افطار
همسرم قبلش هی میگفت من تورو میذارم برمیگردم محل کارم ساعت ده میام
هی اصرار کردم بین جمع خانوادت راحت نیستم گفت نمیتونم سرم شلوغه و این حرفا
بعد منو گذاشت اومد تو گفتم نمیری ؟ گفت نه دیگه حال ندارم برگردم
بعد دوباره امشب جایی دعوت بودیم از اقوام من بهم گفت من افطار کردم وقت نمیکنم بیام
بعد یهو گفت دارم میام از بابات هم میخوام یه چیزی بگیرم برم تورو هم ببینم ...با اینکه میگفت غذا خوردم ولی اومد تو شام هم خورد رفت
حس بدی دارم انگار برای حرفم ارزش قایل نیست
بهش هم میگم میگه چرا الکی ناراحت میشی :(