خیلی وقته دوست داریم اقدام کنیم برای بچه دوم
یه سقط داشتم که با همه تلخیش گذشت
رفتم دکتر این بار کیست داشتم دوماه دارو خوردم تا کیستم آب شد
پریشب نزدیکی داشتیم وسطای رابطه شوهرم حرفشو پیش کشید و گفت بذار الان که خوب شدی دیگه اقدام کنیم گفتم باشه ولی کلااااااا تمرکزم به هم ریخت خیلی بد شد اصلا ا ر ض ا نشدم حتی شوهرمم همین طور🙁🙁نه که حرفمون بشه ها کلی هم ازش معذرت خواهی کردم ولی گفتم نمیتونم ادامه بدم
حالا دوباره امشب اومد. بعد بدون اینکه از قبل به من بگه کاری رو که نباید میکرد کرد😯
بدون اینکه با من هماهنگ کنههههه خدایاااااا
بعدشم میگه خواستم تمرکزت به هم نخوره میگم خو از قبل میگفتی قبل ازاینکه شروع کنیم. که من آمادگی ذهنی داشته باشممممممم
حالا خیلی ناراحتم. نه میتونم دعواش کنم البته اعتراض کردم ها ولی وقتی میگه به خاطر خودت نگفتم دیگه من چی بگم آخه. دوس نداشتم این طوری باشه گریهههههه
میخواستم بهش بگم ماکه انقد صبرکردیم بذار روزه های ماه رمضونو بگیرم بعد اقدام کنیم ولی خودسر این کارو کرد دیگه
از طرفی دلم نمیاد قرص اورژانس بخورم میگم اولا پریودم به هم میخوره میفهمه ثانیا از خدا میترسم من که انقد منتظر نی نی بودم
وای سرم داره میترکه نمیدونم شوهرمو چی کار کنم حرصم خالی شههههه
دارم قرص مدروکسی پروژسترون میخورم. خودم میگم باتوجه به اینکه برای تنظیم پریوده قرص اورژانس بخورم به هم نمیریزم