چقد حس وحشتناکیه :)
انگار تو قلب آدم چاقو فرو میکنن میگن نفس بکش زندگی کن شاد باش
در حالی که تو هنوز دوسش داری به خاطراتتون فکر میکنی و آه عمیق میکشی بغض میکنی اشک می‌ریزی
فکر اینکه یکی دیگه رو بغل کنه یا ببوسه یا باهاش حرف بزنه و بخنده و بهش نزدیک بشه...آخ اخ💔
پیش اومده براتون؟ :)
حالا فکر کن اون همسرت باشه 💔
متاسفانه بله
خیر وختی خوشم ازش اومدم با یکی دیگ بود 😒
نه راستش اما بنظرم خوبه که تموم شده
خیلی سخته
اره به سرعت نور ازدواج کرد
منی ک حتی دستشو بوس میکردم وقتی از سرکار میومد دستش سیاه بود بخاطر کار
عاشقش بودم ولی اون چی با رفتاراش یه کاری کرد بهم بزنم بعدم ازدواج کرد
الانم حتی اسممو یادش نیست شایدم بچه دارشده
اره ب مرور خاطراتش از ذهنت پاک میشه غصه نخور
اصن ممکنه تو دلت برا اون تنگ نشده باشه در حقیقت تو دلت برا خاطراتت با اون تنگ میشه
برا من همین اتفاق افتاده که کمتر از ۲۴ ساعت رفت با یکی دیگه
احمق از من خواستگاری کرد بعد رفت سراغ یکی دیگه عقد کرد .نادان. خدا روشکر که نشد
خیلی بهم سخت گذشت کسیو نداشتم باهاش حرف بزنم
دوسداشتم با کسی دردو دل کنم ولی کسی نبود....فقط خودم
البته رابطه ما نامزد بود
بعدش انگار طلاق گرفتم
کات کرد بعد چند روز دیدم اسم رل سابقش تو بیوشه
به رل سابقش پیام دادم گفتم با(اسم عشقم) آشتی کردین؟
گفت آره بهم گفته که باهات رل بوده و فلان و اینا
نمیدونی من چی کشیدم قلبم هزار تیکه شد پسره بیشرف رفته بود ولی هنوز کنج قلب من بود
تو یه گروهی بود با رلش که رفیق منم تو همون گروه بود
رفتم رو اکانت رفیقم
وقتی پیامای عشقمو با رلش دیدم😔 هعی
بعد از دو ماه عشقم برگشت من خر که ای کاش میمردم ولی نمیبخشیدمش، بخشیدمش
الانم به تخ.مش نیستم😔البته اونم برام مهم نیس دیگه
از روز اول عید با هم حرف می‌زدیم تا پری روز که بیوشو دیدم
بهش گفتم بسلامتی فکنم وارد رابطه شدی مبارک باشه
گفت قلبمی
دیگه جوابشو ندادم اونم. هیچی نگفت😔نیاز داشتم درد و دل کنم
ببخشید طولانی شد
