بعد از ازدواج چقدر نظرتون در مورد ازدواج عوض شد؟

می‌گفتم کاش زودتر ازدواج می‌کردم واقعاً مجردی خیلی چرته

تقریبا همون بود..‌اما خوب شرایطه من خاص بود...بعدش اذیت شدن،چون درکه بعضی مسائل و نداشتن و نتونستم بپذیرم...

هیچکس اونجوری که خودشو نشون میده نیس. باید زیر یه سقف بری بفهمی ک کیه

ازدواج نه

ولی راجبه بچه خیلی خیلی نظرم عوض شد

اگر شوهرتون کمک دستتون نیس یا خانواده حمایت نمیکنن اصلا بچه دار نشید

الان پدربزرگ من کماست یه ملاقات نمیتونم برم چون هیچکس مسئولیت بچمو قبول نمیکنه یک ساعت برم

البته مامانم هست ولی اگه بخوام برم ملاقات باید با مامانم برم به جز مامانم کسی بچه رو نگه نمیداره

دوران مجردی در مورد ازدواج منطقی فکر میکردم 

یک زندگی که باید از خودگذشتگی کنم 

اما فکرشم نمی‌کردم ازدواج و زندگی مشترک اینقدر زیبا و رویایی باشه 

دیدگاهم کلی عوض شد نسبت به ازدواج و زندگی مشترک 

فکر کردم ازدواج فقط رمانتیک بازیه ،اصلا به خانواده و فک و فامیل شوهر فکر نمی‌کردم ازدواج کردم دیدم نه تنها از رمانتیک بازی خبری نیست بلکه یسره مجبوری خانواده و فامیلشو تحمل کنی

بله   واقعا   هر روز  حالم بهتره

خداروشکر

خداروشکر

چقدر حس خوب گرفتم

بچتون چند سالشه واقعا بچه داری خیلی سخته 

من یهوووو از استرس و افکار منفی خالی شدم

امااااا درگیر یه سری چیزهای دیگه شدم و الان استرس اونا رو میکشم 

اما دارم رو خودم کار میکنم که صبرمو بیشتر کنم، چون من که حالم بد میشه، خانوادم متوجه میشن و اونا هم درگیر من میشدن و من اصلااااا دلم نمی‌خواد پدر و مادرمو اذیت کنم 

واسه من مجردیم خیلی خوب اما دوست داشتم ازدواج کنم

الان که ازدواج کردم اگر شوهرم یه سری رفتارهاشو کنار بزاره، راضی م

عزیزم🤩 خوشبخت باشید

۳.۵ سالشه بیش فعاله یا شایدم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی شیطونه مثلا خواهرکوچکم ۲۲ سالشه ولی چون پسرم کارای خطرناک میکنه میگه میترسم نگهش دارم خدانکرده اتفاقی بیوفته

یا مادرشوهرم حوصله بچه نداره از روز اول گفت بچه نگه نمیدارم در حالی که پسر خواهرشوهرمو داره بزرگ میکنه

به نظرتون چی باعث شده ؟! خوشحال میشم تجربیاتتونو بگید