2777
2789

هفته پیش همه خانواده شوهرم رو دعوت کردم خونه امون  شام بعد از مهمونی پسرم کلی خواهش که بزار من برم خونه مامان جون گفتم برو فرداش که رفتم دنبالش اومد بهم میگه دیشب رسیدیم خونه مامان جون و عمه کلی بهت فحش دادن و ادات رو در آوردن

حالا فحش دادنشون به جهنم من میدونم از من خوششون نمیاد ولی از اینکه جلوی پسرم گفتن خیلی ناراحتم پسرم هم مشخص خیلی ناراحت هرکی میاد میخواد تعریف کنه من حواسم هست نگه دیروز از دستم در رفت دیدم برای شوهر خواهرم داره میگه خیلی خجالت کشیدم میدونم هم الکی نمیگه چون شخصیت پسرم رو میدونم چجوری هستش

به شوهرم میگم من کلی پذیرایی کردم ازشون چرا اینکار رو کردن بعد هم از من خوششون نمیاد نیاد چرا جلو بچه گفتن شوهرم همه اش میگه ولشون کن ولی این وسط من دارم داغون میشم مثلا همین خواهرش شهر دیگه ای هست الان دیگه مثلا کم میاد سالی ۸ بار میاد هر ۸ بار هم من باید کل خانواده که ۱۳-۱۴ نفرن رو دعوت کنم خونه خودم بعد هر وقت بعد از چند سال که میرم خونه اش یه مدل بی احترامی میکنه منم چند سال بود نمیرفتم آخرین بار سال ۹۹ بود رفتم خونه اش اونجا جلوی من با شوهرم دعواش شد منم دیگه نرفتم تا امسال شوهرم جراحی داشت رفتیم خونه اش یکشنبه جراحی کرد اومدیم خونه اش گفت من چهارشنبه بلیط دارم میخوام برم خونه مامانم اینا با اینکه شوهر من بهش گفته بود از یک ماه قبل من اصلا مونده بودم اصلا به دلم هم نبود برم خونه اش ولی همه بهم میگفتن این که هر دفعه میاد تو باید دعوتش کنی خوب تو هم برو خونه اش این دفعه با این کارش دیگه واقعا ناراحت شدم  باز برای عید گفتم عیب نداره عید دعوت کردم که مهمونی عیدی رو داده باشم و دیگه دفعه های بعدی دعوت نکنم شبش رفتن خونه اینجوری کردن جلوی بچه ام به نظرتون شوهرم که ازش آبی گرم نمیشع چیکار کنم؟

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

عمدا جلوی بچت گفتن که به گوشت برسه چقدرم بیسواد و نفهمن که نمیدونن یه بچه چقدر عذاب میکشه وقتی عزیزان دیگش  بد پدرمادرش رو میگن چون بچه ها از روابط پیچیده سردرنمیارن اینجور وقتا فقط گیج میشن و میترسن وفکر میکنن خودشون کار بدی کردن که این حرفا پیش اومده 


دوراز جون همه شما و همه بچه ها  باشه من کادر درمانم یه کوچولوی پنج ساله اسفند  توبیمارستان بود پدرمادرش یواشکی توراهرو جروبحث میکردن شنیده بوده به یکی از همکارا گفته بود منو خوب نکنین میخوام بمیرم همکارم گفته بود چرا توکه میخواستی پرستار بشی بیای کمک ما گفته بود  اگه بمیرم پدرمادرم همو بغل میکنن   

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

عزیزم فقط این رفتار رو در بچه تقویت نکنید ، بهش بگید که کار اونا زشت بوده اما نباید پسرتون به شما میگفته.

با افرادی ک احترام شما رو جلوی بچه‌تون نگه نمیدارن(یعنی یجورایی انجام میدن ک پسرتون بیاد بگه بهتون) هم رفت وآمدتون رو خلاصه کنید. گله و شکایت نکنید رفتارتون رو عوض کنید و سرسنگین باشید.

 آزادی بیان و آزادی قلم می تواند توسط یک قدرت بزرگتر از ما گرفته شود، اما آزادی اندیشه هرگز !📚🌱❤️‍🩹

از کوتهی ماست ک دیوار بلند است. احترام الکی توهم میاره.همونقد ارزش بذار ک برات ارزش قائلن.

بهش پیام بده من هبچوقت برام مهم نیس کسی پشت سرم حرف بزنه یا ادام و در بیاره. رضایت شوهرم و خدا برام کافیه. بقیه رو هم میسپارم به خدا.

حداقل جلوی بچم رعایت میکردید دل بچه نشکنه. شادو پیروز باشید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  3 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  21 ساعت پیش