2777
2789

من با شوهرم و خواهربرادرامون رفتیم بیرون شهر

من غذا سالاد سزار درست کرده بودم، شوهرم اونجا زیاد نخورد، منم با خودم فک کردم خوشش نیومده ، (چون هنوز سر خونه زندگی خودمون نرفتیم نمیدونم از چی خوشش میاد یانه) تو راهه برگشت رفتم پیش دوستم وسیله ای ازش بگیرم

کفتم اگه گشنتونه بیا من تو ماشین غذا دارم

اونم اومد بهش دادم

بعد شوهرم گفت دمت گرم نپرسیدی ازم میخوری یانه 😂

گفتم اخه من فک کردم دوس نداشتی اونجا زیاد نخوردی

گفت نه دوست داشتم ولی اره زیاد نخوردم

گفتم ببخشید  دفعه بعدی برات درست میکنم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حالا ان‌شاءالله‌ که به خوشی و شادی‌ بری‌سر خونه زندگیت

ولی عزیزم مراقب باش

مرد‌ها هیچ وقت صحبت نمیکنن ولی بشدت یکسری موارد همیشه توی ذهنشون میمونه و با یادآوری داخل خودشون، مواقعی که‌قهر و این‌ها هستین سردتر میشن و با همون یادآوری پا پیش نمیزارن

خدایا من چشمام میبندم و تو زندگیم رو با رنگ‌های خودت نقاشی کن😍💫

حالا اون غذای شما رو داده بود به دوستش ، الان سرش رو سینش بود 😁😁😁😁

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
حالا ان‌شاءالله‌ که به خوشی و شادی‌ بری‌سر خونه زندگیت ولی عزیزم مراقب باش مرد‌ها هیچ وقت صحبت نمی ...

اره دقیقا، بر همین میگم شاید فکر کنه من ب دوستم ببشتر اهمیت دادم تا اون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  11 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  10 ساعت پیش