2777
2789
عنوان

با مادرشوهرم دعوای شدید کردم

| مشاهده متن کامل بحث + 4274 بازدید | 88 پست
بعد گذشت و من هیچی نگفتم یبارم یکی گفت عروستون هستن گفت فعلا

واقعا بعد از این حرفای زشت بازم باهاش رو به رو شدی؟

من دیگه اجازه نمیدم اسمش توی خونم بیاد😐😑❗️

خدایا شکرت واسه دلم که هیچوقت بد کسی رو نخواست🦋🌻☕️حواست باشه به کی اعتماد میکنی،شکر و نمک شبیه همن💔درحال بروز رسانی....☕️ 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تا اینکه عید شد بهش اصرار کردم بیا خونمون چندین و چند بار گفتم چون همسرم تک بچه هس و پدرش فوت شده ...

جواب حرفت نباشه عزیزم،به جهنم،خدا واست خواسته،راحت باش،دیگه هم روی نحسشو نبین

تا اینکه عید شد بهش اصرار کردم بیا خونمون چندین و چند بار گفتم چون همسرم تک بچه هس و پدرش فوت شده ...

کاش همون موقع که اون ارزوی احمقانه رو گفته بود توام میگفتی منم همین ارزو رو برای خودم داشتم 

لایکم نکنیییییییییید لایکم نکنیییییییید  🚫کاربری قشنگم سر یه داستان منطقی ترکید 😓متاهل و متعهدم درحال یادگیری زبان انگلیسی اگ توصیه و یاکتابی بهم معرفی کنی که بیشتر پیشرفت کنم دوست خوب من میشی😗عاشق ورزش و یوگام و چیره دست در میکاپ و شنیون برای سلامتی پرنس کوچولوم اگه دوست داشتی یه صلوات بفرست بهم بگو تا برات حمد بخونم 💟اسم کاربریم از اسم آنتوان لاوازیه گرفته شده یه دانشمند فرانسوی 💓تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۱پسر قشنگم دنیا اومد و بهشت رو به زندگی من اورد 😗

بعد مامان بی سیاست من دعوتش کرد بریم روستای یکی از فامیلامون

ایشون خیلی هم افاده ای هستن و هیشکی رو در حد خودشون نمیدونن

تو ماشین نشستیم من گفتم ببخشید پشتم به شماست

گفت من مهمترین دارایی زندگیمو بهت بخشیدم این که چیزی نیست! من موندم! گفتم بله؟؟؟ گفت من پسرمو بهت بخشیدم این که چیزی نیس! منو میگی چشمام چهارتا شده بود

کاش همون موقع که اون ارزوی احمقانه رو گفته بود توام میگفتی منم همین ارزو رو برای خودم داشتم 

بنظرن باید در جواب حرف احمقانه مادرشوهرش میگفت"منم آرزو داشتم همسر آیندم مادر نداشته باشه که نشد"

تا اینکه امروز از سرکار اومدم خونه

دیدم همسرم عصبیه

گفتم چی شده

گفت مامانم زنگ زده اعصاب منو پوووره کرده

گفتم چرا؟ گفت میگه چون نذاشتم خالش بیاد به من بی احترامی کرده، صداش کردم جواب نداده، بی ادبه فلان! مامانشم دید که به من بی احترامی کرده! گفتم بخدا نشنیدم چون ۶-۷ ساعت راه بودیم خسته بودم نشنیدم

خدا شاهده نشنیدم بچاها

زنگ زدم مامانم بدون اینکه هیچی بگم گفتم بنظرت تو ک شاهد لحظه لحظه بودی من ب این خانم بی احترامی کردم؟ گفت نه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز