حرف نمیزنه باهام حتی نگاهم نمیکنه
فکر میکنم توقع داشته برم خونه تکونی کنم براش
رفتن اصفهان زنگ زدم بگم به سلامت برسین جوابمو نداد
هیچوقت نمیده از ۱۰ باری که زنگ میزنم ۱ بار جواب میده خیلی کم محلی میکنه
اگه محبت میکرد کمکش میکردم اما خیلی بی ادبه روز اول عید فقط اخم و نیش و کنایه زد بهم
ولی الان دلم گرفته چرا اینجوری میکنه اونم تو عید
خودشون میرن مسافرت من باید اینجا حالم بد باشه بخاطر رفتاراش
بیکاری اینقد زنگ میزنی وقتی محل بهت نمیده
هر کی باهات بی محلی کرد عین خودش رفتارکن تا بفهمه
اول به درون خودت مراجعه کنید
چرا از مادرشوهر توقع داری؟اون یه غریبه هست
بیکاریااا..نیست نفس بکش...تو هم کم کم محل نده
ب کتف چپت
زنگ نزن
توهم کم محلی کن
بیخیال بابا
ب خاطر همه چیز چرا خودتو اذیت میکنی
تو هم بی محلی کن بهش
مادرشوهر منم اینجوریه میرم خونشون میره اتاق میشینه بیخیال
چون مادر شوهرا عمدتا عقده هاشونو سر ما خالی می کنن
به درک.به قبر.احمقی جوش میزنی؟
ممکنه خودت کاری کرده باشی که ازت دلخور شده باشه؟اگر نه پس توهم سنگین باش و محل نده چرا خودتو کوچیک میکنی احترامشو داشته باش ولی گدایی محبتشو نکن
عمرمون خیلی کوتاهه که بخوایم هی نازآدما رو بکشیم
ببین عزیزم منم مثل تو بودم فکر میکردم مشکل از منه. اما ی چیزی بهت میگم که خودم بعد مدت ها بهش رسیدم بعضی از مادر شوهرهای این نسل کلا پر از عقده و کمبود هستن و یک جور خود درگیری دارن.مادر شوهر منم همینجوریه مدام میخواد منو کوچیک و بی ارزش نشون بده بهم بی محلی میکنه من اولا خیلی ناراحت میشدم الان نه خیلی سرسنگین رفتار میکنم فاصله گرفتم و خیلی کم بهش زنگ‌میزنم درسته اون رفتارش عوض نشده اما حداقل حرص نمیخورم خودتو کوچیک نکن خودتو با ارزش بدون و واسه خودت ارزش قائل باش هر کی باهات هر جور رفتار کرد توام آیینه اون ادم باش
پس من چی بگم
به شوهرم دعا داده که تو بالشتم قایم کنه
شوهرمم خیلی پر میکنه
