شش ماهه عروسی کردم...پدرم نزدیک سه سال پیش فوت شده ...خواهرم کنکوریه امسال مسافرت نرفتیم هم من هم همسرم به مامانم گفتیم اصلا مسافرت نمیریم که خواهرم درس بخونه و مامانمم بالای سرش باشه ...بعد امروز هرچی زنگ زدم مامانم جواب نداد تا چند دقیقه پیش گفت با دوستم رفتیم مسافرت یهویی شد :/
خواهرمم جواب نمی‌داد تا بعد از این که تماس گرفتم با مامانم و صحبت کردیم ...بعدش که زنگ خواهرم زدم جواب داد ... واقعا دلم می‌شکنه از این رفتار
نیمه اول همسرم مرخصی داشت ولی خونه موندیم به خاطر اونا بعد اینجوری ...
چه بد
همیشههه همه جا
اولویت اول زندگیتون خودتون باشین
دیگه مهم نباشن برات
خودت و همسرت برید عشق و حال
تقصیر خودتونه دوتایی میرفتین مگه بستنت به مامانت و خواهرت
همیشه اولویت همسرت باشه و زندگیت
اینو تا آخر عمر آویزه گوشت کن
حتی وقتی بچه دار شدی اولویت شوهرت باشه تنها شوهره که برا زن می مونه
عید فطر ۳روز تعطیله ی مسافرت کوچولو برنامه ریزی کن
درس خوندن خواهرت چه ربطی یه مسافرت رفتن تو و شوهرت داره؟
چرا متوجه نمیشم چی میگی
مگه شما بخوای با همسرت مسافرت بری مادرت اینا باید باشن که گفتی نمیرم
الان اونا رفتن نباید ناراحت شی نیاز هر آدمی هست تفریح کردن تو فقط خودتو همسرتو محروم کردی
خب ما به خاطر اونا نرفتیم گفتیم خواهرم کنکور داره ماهم نریم که مامانمم سختش نشه حمایتشون کنیم بگیم ماهم کنارشونیم اونوقت مادرم پاشده رفته مسافرت ...خیلی ناراحت شدم واقعا
ما حوصلمون پوکید این چند روز با همسرم روزه هستیم و همش خواب و فیلم شاید دوبار بیرون رفته باشیم
