سلام…نماز روزه ها تون قبول …
اگه یکی از پسرای فامیل مثلا پسر خالتون که همه حتی خودتون احتمال ازدواج با همو میدادین ،حالا بیاد خواستگاری و مراحل شناخت رو بخواید سپری کنید
و بفهمید که در گذشته با این که شمایی بودی اما رفته سراغ یه دختر و دوستم داشته ،حاضرید از اون گذشته چشم پوشی کنید
شزایط خاصه نگید که گذشته اون به تو ربطی نداره
چون خانواده هامون خیلی بهم نزدیک و خوبن با هم
اون اول ترجیح ش یکی دیگه بوده که خب از نظر خوشگلی و اینا نمیشه گفت سطح بالایی داشته ولی همسن خودش بوده و از نظر مالی و خانوادگی اینا هم بد نبوده
حالا من که اینو از کسی فهمیدم خیلی دلم شکست خیلی
انقدر رنجیدم به خودش که گفتم گفت اره اون مال قبلا بوده بدلیل معیار های اشتباهی که داشتم و الان فهمیدم ملاک های درست چیه
انقدر گریه کردم ازش و ناراحت بودم که حتی بار ها گفت اشتباه کردم غلط کردم اصلا اون گذشته بوده بیا به آینده فکر کنیم حتی گفت اون یه رابطه سطحی بوده ما به ازدواج فکر نمیکردیم که البته بعید میدونم صحت داشته باشه
ولی کسی منو درک نمیکنه اخه ایشون پدرشون فوت شد و وضعیت سختی داشتن حالا حس میکنم دوراشو زده ملاکاشو تقلیل داده اومده سمت من(سطح خانوادگی و مالی خوبی داریم و از ایشون خیلی شاید بالاتریم ،تورو خدا خودستایی و غرور تلقی نشه کلا عرض کردم)
حس میکنم حالا که شزایط سخت و بغرنجی داره از نظر خونوادگی اومد سمت من و این خیلی دل منو شکونده خیلی هم سر این مسئله غر زدم دعوا کردم هر دفعه میگه بخدا اون گذشته من تورو دوست دارم تو زن زندگی و فلانی اون یه اشتباه بود (البته هنوز اون اشتباه رو تا فالور هاش داره،اما مطمئنم پسر صادق و متعهدی بوده زمانی که با منه ….اما دل من نه با خالم نه با پسر خالم صاف نمیشه
حتی بحث ازدواج هم نباشه این کینه و کدورتی که من دارم نسبت بهشون پاک نمیشه
چیکار کنم
خسته شدم …